لبش میبوسم و در میکشم می

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
به آب زندگانی برده‌ام پی

نه رازش می‌توانم گفت با کس
نه کس را می‌توانم دید با وی

لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام
رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی

زبانت درکش ای حافظ زمانی
حدیث بی زبانان بشنو از نی

👤 حافظ
دیدگاه ها (۲۲)

مـــــرا ببـــــوس که بوسه هایتمانند مردادگرم و جانسوز و نفس...

عمارت کن مرا آخر.. که ویرانم به جان تو.. #مولوی

رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندشما را چه گنه بود؟- خطا کرد ...

ای که هم دردی و هم درمان منوی که هم جانی و هم جانان مندردم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط