چیشده
_چیشده
٪بیا بیرون
_باشه(استرس)
_چیشده (استرس به علاوه نگران)
٪آممم خب
_میگم چیشده (کمی بلند)
٪هووووش ساکت شو
_خب بگو
٪ببیند ا/ت بخاط شوکی که بهش وارد کردیم یکی از پاهاش فلج موقت شده
_چیییییی(داد)
٪خفه شو
_همش تقصیر منه نباید بهش شلاق میزدم
٪سسسسس ساکت کسی میشنوه
_خب حالا چی میشه(بغض)
٪چی، چیمیشه
دارم میگم فلج موقت یعنی زود خوب میشه
_(ناراحت، کمی بغض)
(هردو رفتم پیش ا/ت)
+آقای دکتر چیزی شده
٪آمممم
(جونگ کوک هم همش با بغض به ا/ت زل زده)
جین اول رفت سراغ پای چپ ا/ت و یه سوزن(منظورم آمپول نیستا) به پاش زد که ا/ت آخی گفت یعنی پای چپش فلج نشده
و رفت سراغ پای راستش و سوزنو زد به پاش اما هیچ واکنشی نشون نداد دوباره زد اما ا/ت هیچی حس نکرد
+آقای دکتر چرا هیچ دردی نداره؟ چرا هیچی حس نمیکنم چرا پای راستم تکون نمیخوره
٪ا/ت آروم باش این فقط یه فلج موقته و زود خوب میشه
+چی هق.. فلج(گریه)
جونگ کوک که دیگه طاقت دیدن اظکای ا/ت رو نداشت از اتاق زد بیرو و به طرف دستشویی رفت
و خودشو توی آینه نگاه میکرد
_همش.. همش.. همش تقصیر منه(گریه)
_حتما الان خیلی ازم متنفره (من هستما من عاشقتما✋🏻❤)
_خاک تو سرت جونگ کوک خاک تو سرت (عه عشقم آروم باش)
_بعد چند دقیقه صورتشو شست و از دستشویی اومد بیرون و به سمت اتاق ا/ت حرکت کرد که با جین مواجه شد
٪کوک وایسا
_چته
...٪
ببخسد دیر شد نت نداشتم
٪بیا بیرون
_باشه(استرس)
_چیشده (استرس به علاوه نگران)
٪آممم خب
_میگم چیشده (کمی بلند)
٪هووووش ساکت شو
_خب بگو
٪ببیند ا/ت بخاط شوکی که بهش وارد کردیم یکی از پاهاش فلج موقت شده
_چیییییی(داد)
٪خفه شو
_همش تقصیر منه نباید بهش شلاق میزدم
٪سسسسس ساکت کسی میشنوه
_خب حالا چی میشه(بغض)
٪چی، چیمیشه
دارم میگم فلج موقت یعنی زود خوب میشه
_(ناراحت، کمی بغض)
(هردو رفتم پیش ا/ت)
+آقای دکتر چیزی شده
٪آمممم
(جونگ کوک هم همش با بغض به ا/ت زل زده)
جین اول رفت سراغ پای چپ ا/ت و یه سوزن(منظورم آمپول نیستا) به پاش زد که ا/ت آخی گفت یعنی پای چپش فلج نشده
و رفت سراغ پای راستش و سوزنو زد به پاش اما هیچ واکنشی نشون نداد دوباره زد اما ا/ت هیچی حس نکرد
+آقای دکتر چرا هیچ دردی نداره؟ چرا هیچی حس نمیکنم چرا پای راستم تکون نمیخوره
٪ا/ت آروم باش این فقط یه فلج موقته و زود خوب میشه
+چی هق.. فلج(گریه)
جونگ کوک که دیگه طاقت دیدن اظکای ا/ت رو نداشت از اتاق زد بیرو و به طرف دستشویی رفت
و خودشو توی آینه نگاه میکرد
_همش.. همش.. همش تقصیر منه(گریه)
_حتما الان خیلی ازم متنفره (من هستما من عاشقتما✋🏻❤)
_خاک تو سرت جونگ کوک خاک تو سرت (عه عشقم آروم باش)
_بعد چند دقیقه صورتشو شست و از دستشویی اومد بیرون و به سمت اتاق ا/ت حرکت کرد که با جین مواجه شد
٪کوک وایسا
_چته
...٪
ببخسد دیر شد نت نداشتم
۱۳.۰k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.