خورشید زندگیم(۲)
خورشید زندگیم(۲)
قبلش من ی توضیحی بدم
ت پارت قبل از/ت وقتی نیره سر میز صبونه،مامان باش سر بحث ازدواج رو میارن وسط،باباش میگه من ی نفر رو میشناسم ک ی کارخونه خیلی بزرگ داره و قطعن اگه ا/ت باش ازدواج کنه سود خوبی میکنن
ا/ت یکم پافشاری میکنه و ی سیلیم میقوله از بابا مامانش🤌🏻
دیگه با گریه میره ت اتاق و بقیه اش ت پارت قبل بود
خدمتکارا ب زور اومدم امادم کردن
لبخند تلخ_
هعی
اینم اخر عاقبت ما بود..
شاید الان افسرده ترینم؟
اره!
من الان افسرده ترینم؛)
چقد قشنگ..
(وقتی ازدواج مکنن)
الان از ازدواجمون گذشده و من ت ی اتاقی ک درش قفله گیر کردم
واقعن دوس دارم بدونم این کیه ک باش ازدواج کردم!
آخه میدونین،نوقعی ک عاقد خطبه عقد رو خوند اون اصن مشخص نبود
هیچی از قیافش رو نشون نمیداد!:(
بعد چن ساعت بالاخره یکی اومد تو اتاق و با ی لحن بدی گفت:پاشو بریم رییس کارت داره،با ترس پاشدم باهاش رفتم اون مثلن رییس اومد بناله ک چشمش خورد ب لباسم..عصبی شد و سریع منو برد تو ی اتاق و لباسمو عوض کرد(استغفرالله..)بعدم یکی زد تو صورتم و داد کشید ک:
بقیش پارت بعد
قبلش من ی توضیحی بدم
ت پارت قبل از/ت وقتی نیره سر میز صبونه،مامان باش سر بحث ازدواج رو میارن وسط،باباش میگه من ی نفر رو میشناسم ک ی کارخونه خیلی بزرگ داره و قطعن اگه ا/ت باش ازدواج کنه سود خوبی میکنن
ا/ت یکم پافشاری میکنه و ی سیلیم میقوله از بابا مامانش🤌🏻
دیگه با گریه میره ت اتاق و بقیه اش ت پارت قبل بود
خدمتکارا ب زور اومدم امادم کردن
لبخند تلخ_
هعی
اینم اخر عاقبت ما بود..
شاید الان افسرده ترینم؟
اره!
من الان افسرده ترینم؛)
چقد قشنگ..
(وقتی ازدواج مکنن)
الان از ازدواجمون گذشده و من ت ی اتاقی ک درش قفله گیر کردم
واقعن دوس دارم بدونم این کیه ک باش ازدواج کردم!
آخه میدونین،نوقعی ک عاقد خطبه عقد رو خوند اون اصن مشخص نبود
هیچی از قیافش رو نشون نمیداد!:(
بعد چن ساعت بالاخره یکی اومد تو اتاق و با ی لحن بدی گفت:پاشو بریم رییس کارت داره،با ترس پاشدم باهاش رفتم اون مثلن رییس اومد بناله ک چشمش خورد ب لباسم..عصبی شد و سریع منو برد تو ی اتاق و لباسمو عوض کرد(استغفرالله..)بعدم یکی زد تو صورتم و داد کشید ک:
بقیش پارت بعد
۷۶.۴k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.