🚦⃟ـــ عادت همیشگیم بود
🚦⃟ـــ عادت همیشگیم بود
هر وقت با کسی سوار ماشین میشدم
قواعد راهنمایی رانندگی رو توی ذهنم مرور میکردم
ک اگر روزی گواهینامه گرفتم چیزی رو از قلم نندازم و یه راننده خوب بشم پس ب همین خاطر تقریبا هر روزی ک سوار ماشین میشدم یه ازمون از قوانین از خودم میگرفتم
هیچوقت بیشتر دو خطا نداشتم اونم اکثرا سر تقاطع و موقع دور زدن بود
امروزم طبق عادت همیشگی مشغول گرفتن ازمون فرضی از خودم بودم
حس میکردم یه بوی اشنا کل شهر رو پر کرده بوی یک نفر یه خاطره
چراغ قرمزا رو از قلم مینداختم
عابرای وسط خیابون رو نمیدیدم
راهنما زدن روفراموش میکردم
تا اینکه سر همون چراغ قرمز ک توی مسیر هر روزه تو بود توقف کردیم سرمو چرخوندم همون چهره اشنا همون بوی همیشگی همون لباسی ک بیشتر همه لباسا بهت میومد
دلیل حواس پرتیای امروزمو فهمیدم
چراغ سبز شد ولی مغز من پشت اون چراغ قرمز موند !پدرم حرکت کرد ولی مغز من متوقف شده بود
صدای خیالیه بوق ماشین ها میومد
ک ازم میخاستن حواسم رو بدم ب ازمون و بیشتر از این خطا نکنم و راه رو برای بقیه باز کنم
ب خودم ک اومدم دیدم جلوی در خونه هستم ولی خب من امروز مردود شده بودم درست پشت همون چراغ قرمزی ک تو رو دیدم
مردود از یه ازمون خیالی
از یه زندگی جدید
و از یه راننده قانونمند بودن
از ازمون فراموش کردن تو
و حالا تو با خیال راحت ب مقصد رسیده بودی
ولی من با یه برگه ک با خودکار قرمز نوشته بود مردود پشت اون چراغ قرمز مونده بودم
#سارامددی
#عاشقانه_منو_آقامون👫🏻
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌸
#دلبرون🦋☁️
#کُنج_دلبر🧡🎀🌱
#فان_توت_فرنگی🥳
#توت_فرنگی_خوشحال🌺
#توت_فرنگی_غمگین🥀
#هشتک_توت_فرنگی🧤
هر وقت با کسی سوار ماشین میشدم
قواعد راهنمایی رانندگی رو توی ذهنم مرور میکردم
ک اگر روزی گواهینامه گرفتم چیزی رو از قلم نندازم و یه راننده خوب بشم پس ب همین خاطر تقریبا هر روزی ک سوار ماشین میشدم یه ازمون از قوانین از خودم میگرفتم
هیچوقت بیشتر دو خطا نداشتم اونم اکثرا سر تقاطع و موقع دور زدن بود
امروزم طبق عادت همیشگی مشغول گرفتن ازمون فرضی از خودم بودم
حس میکردم یه بوی اشنا کل شهر رو پر کرده بوی یک نفر یه خاطره
چراغ قرمزا رو از قلم مینداختم
عابرای وسط خیابون رو نمیدیدم
راهنما زدن روفراموش میکردم
تا اینکه سر همون چراغ قرمز ک توی مسیر هر روزه تو بود توقف کردیم سرمو چرخوندم همون چهره اشنا همون بوی همیشگی همون لباسی ک بیشتر همه لباسا بهت میومد
دلیل حواس پرتیای امروزمو فهمیدم
چراغ سبز شد ولی مغز من پشت اون چراغ قرمز موند !پدرم حرکت کرد ولی مغز من متوقف شده بود
صدای خیالیه بوق ماشین ها میومد
ک ازم میخاستن حواسم رو بدم ب ازمون و بیشتر از این خطا نکنم و راه رو برای بقیه باز کنم
ب خودم ک اومدم دیدم جلوی در خونه هستم ولی خب من امروز مردود شده بودم درست پشت همون چراغ قرمزی ک تو رو دیدم
مردود از یه ازمون خیالی
از یه زندگی جدید
و از یه راننده قانونمند بودن
از ازمون فراموش کردن تو
و حالا تو با خیال راحت ب مقصد رسیده بودی
ولی من با یه برگه ک با خودکار قرمز نوشته بود مردود پشت اون چراغ قرمز مونده بودم
#سارامددی
#عاشقانه_منو_آقامون👫🏻
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌸
#دلبرون🦋☁️
#کُنج_دلبر🧡🎀🌱
#فان_توت_فرنگی🥳
#توت_فرنگی_خوشحال🌺
#توت_فرنگی_غمگین🥀
#هشتک_توت_فرنگی🧤
۱۳.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.