" دوسال بعد "
" دوسال بعد "
جونگ کوک و میا باهم ازدواج کردن و ۲ تا بچه داشتن
تا اینکه
ویو کوک
۲ سال از رفتن ا.ت از پیشم گذشت و الان با میا زندگی میکنم و ۲ تا دختر دارم
بعد از رفتن ا.ت خیلی داغون شدم
ویو میا
کوک بعد از اینکه ا.ت مرد با من ازدواج کرد و در حال حاضر ۲ دختر داریم
میا : کوک ؟
کوک : بله
میا : من خرید دارم بریم فروشگاه ؟
کوک : بریم
جه اون : مامان کجا میخوایم بریم
یونا : راست میگه کجا قراره بریم
کوک : میخوایم بریم خرید
ویو کوک
رفتیم سوار ماشین شدیم و به فروشگاه رفتیم با میا داشتم حرف میزدم که یهو یکی رو یه کپی ا.ت بود رو دیدم به کیفش نگاه کردم و فهمیدم آویز کیفش همونی بود که من برای ا.ت خریده بودم
ویو میا
چند روز بود خبر اومده بود ا.ت برگشته اما من و کوک باور نکردیم
ا.ت : ببخشید آقا اینا رو حساب میکنید من برم
فروشنده : بله چشم
کوک : چقدر صداش شبیه ا.ته
میا : آره
ویو کوک
به میا گفتم با دخترا بره تو ماشین که منم بیام
رفتم و به همون خانومی که شبیه ا.ت بود سلام کردم
و اون برگشت و چشماش درشت شد
ا.ت واقعی : جونگ کوک ؟
کوک : ا.ت خودتی ؟
ا.ت و:آره
کوک : مگه تو
ا.ت : خواهر دو قلوم بود
کوک : عسلم دلم خیلی برات تنگ شده بود (اشک شوق )
ا.ت : منم
ویو میا
۱۰ دقیقه شد جونگ کوک نیومد از ماشین پیاده شدن و رفتم تو فروشگاه و دیدم اون خانومه ا.ت هست
جونگ کوک : میا گمشو بیرون
میا : من زنتم
جونگ کوک : فردا نامه های طلاق رو آماده میکنم
ا.ت : جونگ کوکا میشه امشب بیای خونم ؟ کارت دارم
کوک : آره حتما
جونگ کوک و میا باهم ازدواج کردن و ۲ تا بچه داشتن
تا اینکه
ویو کوک
۲ سال از رفتن ا.ت از پیشم گذشت و الان با میا زندگی میکنم و ۲ تا دختر دارم
بعد از رفتن ا.ت خیلی داغون شدم
ویو میا
کوک بعد از اینکه ا.ت مرد با من ازدواج کرد و در حال حاضر ۲ دختر داریم
میا : کوک ؟
کوک : بله
میا : من خرید دارم بریم فروشگاه ؟
کوک : بریم
جه اون : مامان کجا میخوایم بریم
یونا : راست میگه کجا قراره بریم
کوک : میخوایم بریم خرید
ویو کوک
رفتیم سوار ماشین شدیم و به فروشگاه رفتیم با میا داشتم حرف میزدم که یهو یکی رو یه کپی ا.ت بود رو دیدم به کیفش نگاه کردم و فهمیدم آویز کیفش همونی بود که من برای ا.ت خریده بودم
ویو میا
چند روز بود خبر اومده بود ا.ت برگشته اما من و کوک باور نکردیم
ا.ت : ببخشید آقا اینا رو حساب میکنید من برم
فروشنده : بله چشم
کوک : چقدر صداش شبیه ا.ته
میا : آره
ویو کوک
به میا گفتم با دخترا بره تو ماشین که منم بیام
رفتم و به همون خانومی که شبیه ا.ت بود سلام کردم
و اون برگشت و چشماش درشت شد
ا.ت واقعی : جونگ کوک ؟
کوک : ا.ت خودتی ؟
ا.ت و:آره
کوک : مگه تو
ا.ت : خواهر دو قلوم بود
کوک : عسلم دلم خیلی برات تنگ شده بود (اشک شوق )
ا.ت : منم
ویو میا
۱۰ دقیقه شد جونگ کوک نیومد از ماشین پیاده شدن و رفتم تو فروشگاه و دیدم اون خانومه ا.ت هست
جونگ کوک : میا گمشو بیرون
میا : من زنتم
جونگ کوک : فردا نامه های طلاق رو آماده میکنم
ا.ت : جونگ کوکا میشه امشب بیای خونم ؟ کارت دارم
کوک : آره حتما
۲.۹k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳