رویایغیرممکن فصل پارت قسمت

#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت5 #قسمت2
ادامه :
گفتم : نه امروز نریم چون که من تو سایت Big hit دیدم امروز مهلت آخر واسه ثبت نامه و فردا هم فرصت آخر واسه آدیشن دادنه پس ما باید سریع واسه آدیشن دادن ثبت نام کنیم.
گفت : فردا؟! اصلا وقت کافی واسه تمرین کردن داری؟
جواب دادم : یه چند باری تمرین میکنم بقیه اش حله. آروم گفت باشه منو باخودش به سمت کامپیوتر برد تا واسه آدیشن دادن ثبت نام کنیم؛ بعد از اینکه فرم ثبت نام رو پر کردم و کارم تموم شد برادرم پرسید : خب حالا که تو توی این فرم نوشتی که میخوایی با آهنگی که خودت هم متنشو نوشتی، هم آهنگ سازی شو کردی و خودت رقصش رو طراحی کردی رو بخونی، واقعا میتونی این کارو بکنی؟
گفتم : البته. و فلشم رو از تو کیفم بر داشتم و وصلش کردم به‌ کامپیوتر و اسپیکر های کامپیوتر رو بهش وصل کردم بعدش یه میکروفن گرفتم دستم و شروع کردم به‌ خوندن و رقصیدن.
بعد از اینکه آهنگ تموم شد به‌ برادرم نگاهی انداختم که با قیافه خنده دارش مواجه شدم : با چشم هایی با اندازه نعلبکی و با دهن کاملا باز نگاهم می‌کرد. برادرم گفت : تو همین الانشم یه آیدلی.
دلیل این حرفش رو میدونستم چون این آهنگ وکال، رقص و رپ فوق العاده سخت و تندی داشت. رقص این آهنگ اینقدر سخت بود که مطمئن بودم که بیشتر آیدل ها هم نمیتونن انجامش بدن.
رو به‌ برادرم کردم و گفتم : پس واسه فردا آماده ام؟
جواب داد : صد درصد
دیدگاه ها (۲)

وقتی میفهمی فقط 5 دقیقه تا تحویل دادن برگه های امتحان به‌ مع...

#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت6(صبح روز بعد) خیلی استرس داشتم و ...

#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت5 #قسمت1صبح روز بعد، ساعت 5:25 صبح...

#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت4 #قسمت2ادامه :این حرفش باعث شد گو...

🐺: سلام ما ثری‌راچا از استری کیدز هستیم استری کیدز با DO IT ...

یه مشت کاغذ تا شده گرفت‌ جلوی صورتم و گفت انتخاب کن. یه لبخن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط