مافیایمرگ

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ

Port:⁵⁶

که افتادم‌ گریه ......

+اخه چرا به من حرف میزنی من که دوست نداشتم همچین اتفاقی بی افته(گریه

موهامو نوازش کرد

_باشه عزیزم ببخشید الان خوبی

+اره خوبم(گریه)

دستمو گرفت و رفتیم سمت خونه
.......................

پرش به 9 ماه بعد

( ویو جونگکوک)

ات موقع زایمانش بود و سریع اوردمش به بیمارستان

نشسته بودم روی صندلی که پدرم و پدر ات و میرا اومدن

=حال دخترم چطوره

_خوبه یه چند ساعتی میشه که رفته اتاق عمل

میرا : داداش زنداداش خوبه؟

_اره حالش خوبه

با پدر ات نشستیم که بعد از یکساعت پرستار اومد بیرون

پرستار:همراهه خانوم ات
منو پدرم و پدر ات و میرا همزمان بلند شدیم
که گفتم

_من همسرشم

پرستار :بفرمایید اینم از دخترتون

بچه رو با کلی ذوق گرفتم

میرا دوید و اومد بچه رو از دستم گرفت

میرا:چطوری خوشگل عمه

_دیدی چه دختر قشنگی دارم به خودم رفته(خنده)

میرا: نه خیر چشمام فقط به تو رفته

به این حرف میرا خندیدم و به پرستار گفتم

_حال همسرم چطوره میتونم ببینمش

پرستار: خوبه با دکتر هماهنگ کنید بعد میتونید ببینیدش

_ممنونم

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
دیدگاه ها (۰)

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•#مافیای_مرگ Port:⁵⁷_مم...

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•#مافیای_مرگ Port:⁵⁷_مم...

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•#مافیای_مرگ Pory:⁵⁵ جن...

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•#مافیای_مرگ Port:⁵⁴به ...

شوهر دو روزه. پارت۸۶

چند پارتی از لینو: (وقتی که نزدیک بود...)ات: جیغ و داد-استف:...

#بد_بوی#پارت_۴۳#الینا پشت سر هم جلو در اتاق عمل میام و میرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط