وقتی بهم خیانت کردی.....
وقتی بهم خیانت کردی.....
[Part][34]
از زبان
ا/ت:
به سایا گفتم میرم این بار با تعجب گفت: چرااا بزار هرکاری دلش میخواد انجام بده به تو چه
گفتم: نه تو پاشو بریم یه نقشه دارم برای اقا جئون..گفت: باشه ولی..ا/ت اون هیچ کاریه تو نیست..گفتم:.....؟ولش ما میرم..
گفت: ب..باشه پس بریم..
بعد از نیم ساعت اماده شدیم رفتیم پایین
ماشین رو اوردن سوارش شدیم رفتیم
سمت ماشین ادرس رو به رانندم دادم
وقتی رسیدم یجای خیلی پرتی بود بار وسط یه جنگل ترسناک با درخت های بلند از جنگل که رد شدیم رسیدم بع بار رفتیم تو کوک رو دیدم اما به روی خودم نیاوردم رفتم سمت یه میز با سایا واستادیم ..
کوک: داشتم با دوست بچگیم سولی نوشیدنی میخوردم و باهم دیگه گپ میزدیم ک چشم افتاد به ا/ت اینجا چیکار می کنه....
ا/ت: به سایا گفتم زنگ بزن به لوکاس تا بیاد اینجا..
سایا: باشه رفتم سمت دستشویی به لوکاس زنگ زدم و گفتم الان باید نقش رو عملی کنیم قطع کردم و اومدم بیرون رفتم سمت ا/ت و دو تا نوشیدنی بدون الکل برداشتم و یکیشو دادم به
ا/ت درحال خوردن بودیم که لوکاس رسید..
کوک: لوکاس هم رسید داشتن باهم دیگه نوشیدنی میخوردن منم مثل همیشه داشتم
از حسادت اینکه اینجا یکی مخ ا/ت رو بزنه
جر میخوردم و عصبی میشدم ...
ا/ت: کوک مثل یه جغد داشت منو نگاه میکرد منم به روی خودم نیاوردم داشتم میرفتمسمت
دستشویی که به یه نفر برخورد کردم برگشتم سمتش دیدم جیمین دوست بچگیم اینجاست وقتی همو دیدم جا خوردیم بعد از چند دقیقه همدیگرو بغل کردیم خوشحال بودمکه جیمین رو دیدم..
کوک: دیدم ا/ت چشاش برگشت سمتم ولی بهم بد نگا میکرد داشت میرفت سمت دستشویی ک
خورد به یه پسر بعد از چند دقیقه همو مثل دوتا کاپل بغل کردن از حسودی صورتم داشت
رنگ بارنگ میشدد...
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
شرطا:
۱۵۰ نظر
[ساری که دیر گذاشتم]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
[Part][34]
از زبان
ا/ت:
به سایا گفتم میرم این بار با تعجب گفت: چرااا بزار هرکاری دلش میخواد انجام بده به تو چه
گفتم: نه تو پاشو بریم یه نقشه دارم برای اقا جئون..گفت: باشه ولی..ا/ت اون هیچ کاریه تو نیست..گفتم:.....؟ولش ما میرم..
گفت: ب..باشه پس بریم..
بعد از نیم ساعت اماده شدیم رفتیم پایین
ماشین رو اوردن سوارش شدیم رفتیم
سمت ماشین ادرس رو به رانندم دادم
وقتی رسیدم یجای خیلی پرتی بود بار وسط یه جنگل ترسناک با درخت های بلند از جنگل که رد شدیم رسیدم بع بار رفتیم تو کوک رو دیدم اما به روی خودم نیاوردم رفتم سمت یه میز با سایا واستادیم ..
کوک: داشتم با دوست بچگیم سولی نوشیدنی میخوردم و باهم دیگه گپ میزدیم ک چشم افتاد به ا/ت اینجا چیکار می کنه....
ا/ت: به سایا گفتم زنگ بزن به لوکاس تا بیاد اینجا..
سایا: باشه رفتم سمت دستشویی به لوکاس زنگ زدم و گفتم الان باید نقش رو عملی کنیم قطع کردم و اومدم بیرون رفتم سمت ا/ت و دو تا نوشیدنی بدون الکل برداشتم و یکیشو دادم به
ا/ت درحال خوردن بودیم که لوکاس رسید..
کوک: لوکاس هم رسید داشتن باهم دیگه نوشیدنی میخوردن منم مثل همیشه داشتم
از حسادت اینکه اینجا یکی مخ ا/ت رو بزنه
جر میخوردم و عصبی میشدم ...
ا/ت: کوک مثل یه جغد داشت منو نگاه میکرد منم به روی خودم نیاوردم داشتم میرفتمسمت
دستشویی که به یه نفر برخورد کردم برگشتم سمتش دیدم جیمین دوست بچگیم اینجاست وقتی همو دیدم جا خوردیم بعد از چند دقیقه همدیگرو بغل کردیم خوشحال بودمکه جیمین رو دیدم..
کوک: دیدم ا/ت چشاش برگشت سمتم ولی بهم بد نگا میکرد داشت میرفت سمت دستشویی ک
خورد به یه پسر بعد از چند دقیقه همو مثل دوتا کاپل بغل کردن از حسودی صورتم داشت
رنگ بارنگ میشدد...
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
شرطا:
۱۵۰ نظر
[ساری که دیر گذاشتم]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۳۱.۹k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.