مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

ازش پرسیدم دوستت داره یه آهی کشید گف نمیدونم گفتم یعنی

ازش پرسیدم دوستت داره؟ یه آهی کشید گف نمیدونم، گفتم یعنی بعد از این همه وقت هنوز نفهمیدی دوستت داره یا نه؟ بغض کرد اشک تو چشماش جمع شد گفت میدونی چیه یه وقتایی انقدر باهام خوب میشه که حس میکنم عاشقمه، یه وقتایی انقدر عادی باهام رفتار میکنه مثل یه دوست، یه وقتایی هم یطوری رفتار میکنه انگار غریبه‌ام، حالا تو بگو بنظرت دوستم داره یا نه؟ حرفی نداشتم جز اینکه بگم نمیدونم، گفت همش با خودم درگیرم که عشقشم، رفیقشم یا غریبه، راست میگفت آدم‌ها رو بلاتکلیف نذارید.
دیدگاه ها (۱۵)

من ببازم هم شیک میبازم، از همیشه بهتر میکاپ میکنم، اون لباس ...

«وقتی چیزی مرا رنج میداد، در موردش با هیچ کس حرفی نمیزدم،خود...

ما باید تو یه لحظه خودمون رو از یه عمر اشتباه در قبال خودمون...

میدونی چرا دوران کودکی شیرینه؟ چون در کودکی گذشته‌ای وجود ند...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۷غرغر کنان گفتم:دیگه نصف راه رو رفتیم میخوای بر...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط