پارت نمی دونم چندم
پارت نمیدونم چندم
چند روز گذشت و شیطانی نیومد سراغتون آسا : مویچی خسته شدممم چرا هیچ غیر انسانی نمیاددد؟مویچیرو: وایی منم خسته شدم موندم هاشیرا های دیگه دارن چیکار میکنن آسا : بیا جدا بشیم مویچیرو : یعنی چی ؟. آسا : تو برو اون سمت روستا من میرم این سمت روستا مویچیرو : اوممم اوکیه ولی مراقب باش اوک ؟ + باشه حواسم هست بچه که نیستم - هرچی یه نیم ساعت گذشت همینطور که آسا داشت گشت میزد رایحه یه شیطان رو احساس کرد شیطان خیلی ضعیف نبود آسا : خب خب( شمشیرش رو در میاره )بریم برای فایت یه( خنده شیطانی ) گارد گرفت و به سمت رایحه رفت شیطان : وووعااااانماکتیلتلکتبکبخایکتل (😂😂) آسا : واااییی وایی ترسیدم برو عاموووو آسا دوید رفت سمت شیطان آسا : تنفس ماه فرم سوم : درخشش ماه شمشیر آسا روشن شد ماه روشن تر میتابید آسا پرید هوا و تو یه ضرب سر اون شیطان رو برید آسا پرید زمین: زیادی کندی (سرد ) شیطان پودر شد یه دقیقه بعد صدای شمشیر اومد اسا سرش رو برگردوند : هممم سمت مویچیروعه فک کنم داره میجنگه بزار برای آخرین بار اینجا رو زیر رو کنم بو کنم تا اگر شیطانی بود سرویسش کنم آسا بوکرد اثری نبود آسا به سمت صدای شمشیر دوید : فک کنم اون شیطان هم شمشیر داره فا.ک سخت شد وقتی آسا نزدیک تر شد هوا پر از مه بود : خب حتما مویچیرو اینجاست مویچیرو پشتش به آسا بود و اونو ندید آسا شیطان رو دید : وایی چه گوندا پرتقالیه آسا سه متر پرید هوا : تنفس ماه فرم هشتم : رقص زیر نور ماه سرخ شمشیرش رو یه جور قشنگی حرکت داد شمشیر قرمز شد و آسا رفت جلو و ۵۰ تا از دستای شیطانه رو قطع کرد مویچیرو همون لحظه : تنفس مه فرم چهارم :( اسمشو یادم نیست 🗿) اون حرکتو زد و بعدش هم زمان آسا با مویچرو آسا از پشت و مویچیرو از جلو هر دو باهم پریدند هوا سر شیطان رو هم زمان قطع کردند شیطان با ۸تا دستی که ترمیم کرده بود ۳ تا خراش عمیق رو پاهای آسا انداخت خون پاهاش رو زمین ریخت آسا و مویچیرو پریدند پایین : هی آساااا خوبی ببینم پاهاتو + نه نه اوکیم چیز خاصی نیست - نه خونریزی عمیقی داری .......تنفس پروانه فرم ۱ نمیدونم چیچییی آسا : اون صدای شبنوبوست ؟ مویچیرو اون تو روستای ما چیکار میکنه ؟ شینوبو وقتی سر شیطان رو زد آسا رو در حال خونریزی دید غیب شد و جلوی آسا پدیدار شد : هی حالت خوبه : اره اوکیم شینوبو .ضر نزن پات داره از بین میره شینوبو اجی مجی کرد 3تا آمپول زدن و پاهاش دیگه خونریزی نکردن .......آسا : اوخیییییییییی مرسی اومه ساننن راستی تو اینجا چیکارمیکنی ؟؟ ...........
ادامه پارت بعد
خوب بود ؟
احساس میکنم گند زدم
چند روز گذشت و شیطانی نیومد سراغتون آسا : مویچی خسته شدممم چرا هیچ غیر انسانی نمیاددد؟مویچیرو: وایی منم خسته شدم موندم هاشیرا های دیگه دارن چیکار میکنن آسا : بیا جدا بشیم مویچیرو : یعنی چی ؟. آسا : تو برو اون سمت روستا من میرم این سمت روستا مویچیرو : اوممم اوکیه ولی مراقب باش اوک ؟ + باشه حواسم هست بچه که نیستم - هرچی یه نیم ساعت گذشت همینطور که آسا داشت گشت میزد رایحه یه شیطان رو احساس کرد شیطان خیلی ضعیف نبود آسا : خب خب( شمشیرش رو در میاره )بریم برای فایت یه( خنده شیطانی ) گارد گرفت و به سمت رایحه رفت شیطان : وووعااااانماکتیلتلکتبکبخایکتل (😂😂) آسا : واااییی وایی ترسیدم برو عاموووو آسا دوید رفت سمت شیطان آسا : تنفس ماه فرم سوم : درخشش ماه شمشیر آسا روشن شد ماه روشن تر میتابید آسا پرید هوا و تو یه ضرب سر اون شیطان رو برید آسا پرید زمین: زیادی کندی (سرد ) شیطان پودر شد یه دقیقه بعد صدای شمشیر اومد اسا سرش رو برگردوند : هممم سمت مویچیروعه فک کنم داره میجنگه بزار برای آخرین بار اینجا رو زیر رو کنم بو کنم تا اگر شیطانی بود سرویسش کنم آسا بوکرد اثری نبود آسا به سمت صدای شمشیر دوید : فک کنم اون شیطان هم شمشیر داره فا.ک سخت شد وقتی آسا نزدیک تر شد هوا پر از مه بود : خب حتما مویچیرو اینجاست مویچیرو پشتش به آسا بود و اونو ندید آسا شیطان رو دید : وایی چه گوندا پرتقالیه آسا سه متر پرید هوا : تنفس ماه فرم هشتم : رقص زیر نور ماه سرخ شمشیرش رو یه جور قشنگی حرکت داد شمشیر قرمز شد و آسا رفت جلو و ۵۰ تا از دستای شیطانه رو قطع کرد مویچیرو همون لحظه : تنفس مه فرم چهارم :( اسمشو یادم نیست 🗿) اون حرکتو زد و بعدش هم زمان آسا با مویچرو آسا از پشت و مویچیرو از جلو هر دو باهم پریدند هوا سر شیطان رو هم زمان قطع کردند شیطان با ۸تا دستی که ترمیم کرده بود ۳ تا خراش عمیق رو پاهای آسا انداخت خون پاهاش رو زمین ریخت آسا و مویچیرو پریدند پایین : هی آساااا خوبی ببینم پاهاتو + نه نه اوکیم چیز خاصی نیست - نه خونریزی عمیقی داری .......تنفس پروانه فرم ۱ نمیدونم چیچییی آسا : اون صدای شبنوبوست ؟ مویچیرو اون تو روستای ما چیکار میکنه ؟ شینوبو وقتی سر شیطان رو زد آسا رو در حال خونریزی دید غیب شد و جلوی آسا پدیدار شد : هی حالت خوبه : اره اوکیم شینوبو .ضر نزن پات داره از بین میره شینوبو اجی مجی کرد 3تا آمپول زدن و پاهاش دیگه خونریزی نکردن .......آسا : اوخیییییییییی مرسی اومه ساننن راستی تو اینجا چیکارمیکنی ؟؟ ...........
ادامه پارت بعد
خوب بود ؟
احساس میکنم گند زدم
۷.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.