یاد گرفتم در شلوغ ترین ساعات و لحظات عمرم خدا را یاد کنم

یاد گرفتم در شلوغ ترین ساعات و لحظات عمرم خدا را یاد کنم. مهم نبود دورم چقدر شلوغ میشد، در میان این همه شلوغی من جایی برای خلوت با خدایم پیدا میکردم. خدایا از وقتی خلوت کردن با تو را آموخته ام هیچ شلوغی ای نمی تواند حسی که در خلوت با تو دارم را ارضا کند و هیچ کسی نمی تواند مانند تو در میان این شلوغی مرا وابسته خویش سازد. خلوت کردن با تو خاص ترین حس ناب دنیا را درونم به وجود می آورد. حس میکنم که من و تو عاشق و معشوقی هستیم که میان تمام شلوغی ها خلوتگاهی پیدا کرده و به هم عشق را هدیه می دهند. معبودم، شکر و ثنایت را به جا می آورم که هم حس عاشقی و هم حس معشوق بودن را درونم به وجود آوردی.
دیدگاه ها (۱)

تلفن دلم را برداشتم و شماره هر کسی که میشناختم را گرفتم، مشت...

در فراموش کردن استادکاری ماهر شده بودم. خدایا قدرت هایت را خ...

خــداوندا هیچ یک از نعمت های تو را انکار نمیکنم پروردگارا مه...

فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند ،تنها ب ان میگ...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

حجاب عفاف از دیدگاه اندیشمندان ومحققان غربی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط