پارت دو عشق گرگینه...
بعد سال ها گذاشتمش😂حدود چن پارت دیه تمامه😂💃
ازدید خودت/
یا خدا چیشده....همون لحظه تهیونگ اومد بیرون و با کلافگی از بین دخترایی که داشتن براش عرعر میکردن رد شد و اومد
سمت ما که جیمینم دوان دوان اومد پیشمون
جیمین/چیشده؟
ته/هیچی بابا معلمه گفته باید با من ازدواج کنی
کوک/جااااننن تو اصن تا الان دوس دختر نداشتی بعد اون میگه...
ته/منم بش همینو گفتم که....بیخیال مجبور شدم قبول کنم اه....زنیکه ی حال بهم زنٔ....
/در راه خانه/
کوک اومد دنبالم با هم میرفتیم خونه که دوست قبلیم رو دیدم...اون سوریا بود عععررر
من/سوریااااااااااا
با جیغم کوک پرید هوا
سوریا/یاااا دختره ی....ا..ی....یووررررییییی جججییغغغغ
پریدم بغلش....اون همیشه مراقبم بودو هیچ وقت منو مسخره یا اذیت نمیکرد....
سوریا/اینجا چیکار میکنی عشقم؟
من/داشتم مدرسه میومدم...تو اینجا چیکار میکنی؟
سوریا/منم داشتم از مدرسه برمیگشتم.....شنیدم که قراره خونه بگیری ارهه؟
من/تو از کجا فهمیدیییی../خنده/
کوک با تعجب داشت نگامون میکرد ....بهش خندیدم
سوریا/دم گوشم اومد و گفت/اون کیه؟
منم دم گوشش گفتم/همکلاسیمه
سوریا سرشو به معنی اهان تکون داد
ازدیدکوک/
چرا بهش گفت عشقم؟...چرا اونجوری بغلش کرده؟.....اینجا چه خبره؟....چرا من دارم به اون دختره حسودی میکنم؟....من نباید عاشق یه انسان بشم...م..من یه الفام اره الفا......اما...چرا دارم به اون دختره که اسمش سوریا بود حسودی میکنم؟....چقدر چهره ی اون دختره سوریا اشناست
یعدفه اون دختره که اسمشم نتونستم بپرسم گفت
خودت/کوک؟....حواست کجاس؟
کوک/اا...ببخشید تو فکر بودم....بله؟
خودت/اممم....میگم من میخوام با دوستم بریم به خونم ...اگه کاری نداری....م..میشه....
کوک/ااا اره کاری ندارم دیگه باید برم خدافظ
خودت /خ...خدافظ
ازدید سوریا/
اومم....پس اون پسره....هه....فکر میکردم دیگه مرده باشه.....اخخخ....پس این خیانتکار هنوزم زندس......هع....بابامو کشت بعدشم گورشو گم کرد...اااییی خداااا
/فلش بک/
ادامه دارد....
از اینجا به بعد بهتره کسانی که ذهن منحرف دارن و ارمین بیان لوطفااااا😐😐😐😐✋✋✋✋💔💔💔💔😂😂😂😂
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
ازدید خودت/
یا خدا چیشده....همون لحظه تهیونگ اومد بیرون و با کلافگی از بین دخترایی که داشتن براش عرعر میکردن رد شد و اومد
سمت ما که جیمینم دوان دوان اومد پیشمون
جیمین/چیشده؟
ته/هیچی بابا معلمه گفته باید با من ازدواج کنی
کوک/جااااننن تو اصن تا الان دوس دختر نداشتی بعد اون میگه...
ته/منم بش همینو گفتم که....بیخیال مجبور شدم قبول کنم اه....زنیکه ی حال بهم زنٔ....
/در راه خانه/
کوک اومد دنبالم با هم میرفتیم خونه که دوست قبلیم رو دیدم...اون سوریا بود عععررر
من/سوریااااااااااا
با جیغم کوک پرید هوا
سوریا/یاااا دختره ی....ا..ی....یووررررییییی جججییغغغغ
پریدم بغلش....اون همیشه مراقبم بودو هیچ وقت منو مسخره یا اذیت نمیکرد....
سوریا/اینجا چیکار میکنی عشقم؟
من/داشتم مدرسه میومدم...تو اینجا چیکار میکنی؟
سوریا/منم داشتم از مدرسه برمیگشتم.....شنیدم که قراره خونه بگیری ارهه؟
من/تو از کجا فهمیدیییی../خنده/
کوک با تعجب داشت نگامون میکرد ....بهش خندیدم
سوریا/دم گوشم اومد و گفت/اون کیه؟
منم دم گوشش گفتم/همکلاسیمه
سوریا سرشو به معنی اهان تکون داد
ازدیدکوک/
چرا بهش گفت عشقم؟...چرا اونجوری بغلش کرده؟.....اینجا چه خبره؟....چرا من دارم به اون دختره حسودی میکنم؟....من نباید عاشق یه انسان بشم...م..من یه الفام اره الفا......اما...چرا دارم به اون دختره که اسمش سوریا بود حسودی میکنم؟....چقدر چهره ی اون دختره سوریا اشناست
یعدفه اون دختره که اسمشم نتونستم بپرسم گفت
خودت/کوک؟....حواست کجاس؟
کوک/اا...ببخشید تو فکر بودم....بله؟
خودت/اممم....میگم من میخوام با دوستم بریم به خونم ...اگه کاری نداری....م..میشه....
کوک/ااا اره کاری ندارم دیگه باید برم خدافظ
خودت /خ...خدافظ
ازدید سوریا/
اومم....پس اون پسره....هه....فکر میکردم دیگه مرده باشه.....اخخخ....پس این خیانتکار هنوزم زندس......هع....بابامو کشت بعدشم گورشو گم کرد...اااییی خداااا
/فلش بک/
ادامه دارد....
از اینجا به بعد بهتره کسانی که ذهن منحرف دارن و ارمین بیان لوطفااااا😐😐😐😐✋✋✋✋💔💔💔💔😂😂😂😂
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۳۵.۰k
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.