بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
جهل آموختنی - علم ناآموختنی :
جهل آموختنی، جهلی است که آن را آموزش میگیرند. کلاس و درس و دفتر و دستک دارد. در جهل آموختنی، شخص واژهها و اصطلاحات فراوان حفظ می کند و مدام دانش مردهٔ مردگان را با ولع میآموزد، هرچند عملاً هیچکدام از آنها به کارش نیاید و حیاتبخش و آگاهی بخش و مفید و کاربردی نباشد و مشکلی از مشاکل بشر و حتی مشکلی از خودش را حل نکند.
جهلآموختنی مواد درسی متنوع خود را دارد. هزینههای گزاف خود را دارد. و البته مدام هم فارغالتحصیلانش را بیرون میدهد.آنسوی جهل آموختنی، علم ناآموختنی قرار دارد. در علمنا آموختنی هیچ دفتر و دستکی دیده نمیشود. کلاس متعارفی وجود ندارد. آن یک رابطهٔ زنده و مستقیم با تمامیت هستی است و بر اساس مشاهده شکل میگیرد. فهم و آگاهیاش از طریق نگاه بیقضاوت است که لازمهاش خالی الذهن بودن و پیشداوری نداشتن است. در علمناآموختنی، گویی روحی لطیف و آگاه، تو را در بر میگیرد و چشمانت را به هستی میگشاید و قلبت را به حقیقت روشن میکند. علمناآموختنی علمی زنده و پویاست. تقلیدی نیست. در این علم تو روی پای خودت میایستی و هشیارانه با جریان حیات رهسپار می شوی و هر دم با چشمانی باز و بیدار به مشاهدهاش میپردازی. علمناآموخته پیش از آنکه حرف باشد یک عمل زنده است. سر و کارش با زنده و دریافتش از زنده است. فارغ التحصیلان علمنا آموختنی هیچ مدرکی تحصیلی ندارند. مدرک ایشان در نگاهشان و در کلامشان نهفته است. در این میان؛ هستند جهل آموختگانی که بخت یارشان است و روزی میرسد که حقیقت علم را دریابند و جهل آموختههایشان را شجاعانه به دور اندازند و خالی از اندوختهها و القاءات نامفید، رهسپار راه مشاهده گردند. اینان اگرچه در هر عصری تعداد شان اندک است اما به هر حال پیوسته به رستگاراناند و به آگاهی زنده دست خواهند یافت.
جهل آموختنی - علم ناآموختنی :
جهل آموختنی، جهلی است که آن را آموزش میگیرند. کلاس و درس و دفتر و دستک دارد. در جهل آموختنی، شخص واژهها و اصطلاحات فراوان حفظ می کند و مدام دانش مردهٔ مردگان را با ولع میآموزد، هرچند عملاً هیچکدام از آنها به کارش نیاید و حیاتبخش و آگاهی بخش و مفید و کاربردی نباشد و مشکلی از مشاکل بشر و حتی مشکلی از خودش را حل نکند.
جهلآموختنی مواد درسی متنوع خود را دارد. هزینههای گزاف خود را دارد. و البته مدام هم فارغالتحصیلانش را بیرون میدهد.آنسوی جهل آموختنی، علم ناآموختنی قرار دارد. در علمنا آموختنی هیچ دفتر و دستکی دیده نمیشود. کلاس متعارفی وجود ندارد. آن یک رابطهٔ زنده و مستقیم با تمامیت هستی است و بر اساس مشاهده شکل میگیرد. فهم و آگاهیاش از طریق نگاه بیقضاوت است که لازمهاش خالی الذهن بودن و پیشداوری نداشتن است. در علمناآموختنی، گویی روحی لطیف و آگاه، تو را در بر میگیرد و چشمانت را به هستی میگشاید و قلبت را به حقیقت روشن میکند. علمناآموختنی علمی زنده و پویاست. تقلیدی نیست. در این علم تو روی پای خودت میایستی و هشیارانه با جریان حیات رهسپار می شوی و هر دم با چشمانی باز و بیدار به مشاهدهاش میپردازی. علمناآموخته پیش از آنکه حرف باشد یک عمل زنده است. سر و کارش با زنده و دریافتش از زنده است. فارغ التحصیلان علمنا آموختنی هیچ مدرکی تحصیلی ندارند. مدرک ایشان در نگاهشان و در کلامشان نهفته است. در این میان؛ هستند جهل آموختگانی که بخت یارشان است و روزی میرسد که حقیقت علم را دریابند و جهل آموختههایشان را شجاعانه به دور اندازند و خالی از اندوختهها و القاءات نامفید، رهسپار راه مشاهده گردند. اینان اگرچه در هر عصری تعداد شان اندک است اما به هر حال پیوسته به رستگاراناند و به آگاهی زنده دست خواهند یافت.
۲۴۵
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.