+بریم قدم بزنیم کیا!؟ داره بارون میاد باز...
+بریم قدم بزنیم کیا!؟ داره بارون میاد باز...
_حوصله ندارم!
+چیه زیر بارونم خاطره داری حتما!؟
...
میخندم و نگاش میکنم ، ینی یه بار نشد این بشر هفته رو کامل بیاد سر این کلاسای کوفتی!
موقه ایم که میاد میشینه پشت سرم و هی آهنگ میخونه رو مخ من ، چین این مزخرفات که هر چقدم میخونی تو گوشم و میرم به خاطرت میبینمشون حفظ نمیشم؟
عاخه لنتیا یجوری میخونن آدم حتی نمیتونه دوتا کلمه شو تشخیص بده!
میگه میخام برم کُره ببینمشون ، چی دارن مگه!؟ هوم؟
ینی واقعا میخای بری منو ول کنی اینجا؟ دلتنگ نمیشی توی لنتی؟
+چته باز لش کردی رو میز زل زدی به من؟
نگام و ازش میدزدم و زل میزنم به قطره های بارونِ رو پنجره!
دلم میگیره اینجوری حرف میزنه باهام ، دلم میخاد بدونه چم شده اصلا
میبینه تنهام باز میره پیش بچها شروع میکنه خندیدن!
حسود نیستما ، فقد از تنهایی بَدَم میاد!
نمیدونم چقد میگذره از حرفش و نگاهای مستقیم من به پنجره ، ولی گرمای دستش و حس میکنم که اومده کنارم نشسته!
نمیخام حرف بزنم باهاش ، تا خرخره دلخورم!
+کیا نمیخاستم چیزی بگم که...
دلم نمیخاد چیزی بگم ، سکوت میکنم...
+کیانا منو ببین؟
صورتم و برمیگردونم سمتش و چشام و میبندم ، نمیخام چشمام و ببینه که دریاچه شده!
تو بغلش فرو میرم...
+ببخشید خب! نمیخاستم که ناراحت شی ، اصلا میخای بریم تو بارون قدم بزنیم؟
چشای خیسم و باز میکنم و لب میزنم " نه " سوالی زل میزنه به مژه های خیس من و منتظر میمونه!
+هنوز درست خوب نشده حالت ، هوای پاییز دزده ، سرما میخوری دوباره!
لبخندش تنها چیزیه که باعث میشه یادم بره دلگیر بودم...
....
+با توام کیانا... زیر بارونم خاطره داری!؟؟
_نه...
خوابت و دیدم باز!...
قرار بود فراموشت کنم و نیای تو خوابم ، یا حداقل اگه میای آزار ندی قلبم و...
دوباره دیدمت وسط رویاهام ، داد کشیدم اسمت و ، نگام کردی ، میخاستم محکم بغلت کنم و بهت بگم هنوزم دوست دارم که دور شدی!
دور و دور و دورتر...
لنتی من فراموشت کردم ، توام راحتم بزار...
#کیانا_نوشت
دوازده آذر 1400
03:12
پ.ن : نوشته هام مسخره س ، ولی نمیتونم ننویسم ، اگه اذیت میشید خواهش، میکنم پیجم و بلاک کنید که نبینیدش🙂🤍
چک میشه👇🏻🙂 :
https://harfeto.timefriend.net/16359104176232
_حوصله ندارم!
+چیه زیر بارونم خاطره داری حتما!؟
...
میخندم و نگاش میکنم ، ینی یه بار نشد این بشر هفته رو کامل بیاد سر این کلاسای کوفتی!
موقه ایم که میاد میشینه پشت سرم و هی آهنگ میخونه رو مخ من ، چین این مزخرفات که هر چقدم میخونی تو گوشم و میرم به خاطرت میبینمشون حفظ نمیشم؟
عاخه لنتیا یجوری میخونن آدم حتی نمیتونه دوتا کلمه شو تشخیص بده!
میگه میخام برم کُره ببینمشون ، چی دارن مگه!؟ هوم؟
ینی واقعا میخای بری منو ول کنی اینجا؟ دلتنگ نمیشی توی لنتی؟
+چته باز لش کردی رو میز زل زدی به من؟
نگام و ازش میدزدم و زل میزنم به قطره های بارونِ رو پنجره!
دلم میگیره اینجوری حرف میزنه باهام ، دلم میخاد بدونه چم شده اصلا
میبینه تنهام باز میره پیش بچها شروع میکنه خندیدن!
حسود نیستما ، فقد از تنهایی بَدَم میاد!
نمیدونم چقد میگذره از حرفش و نگاهای مستقیم من به پنجره ، ولی گرمای دستش و حس میکنم که اومده کنارم نشسته!
نمیخام حرف بزنم باهاش ، تا خرخره دلخورم!
+کیا نمیخاستم چیزی بگم که...
دلم نمیخاد چیزی بگم ، سکوت میکنم...
+کیانا منو ببین؟
صورتم و برمیگردونم سمتش و چشام و میبندم ، نمیخام چشمام و ببینه که دریاچه شده!
تو بغلش فرو میرم...
+ببخشید خب! نمیخاستم که ناراحت شی ، اصلا میخای بریم تو بارون قدم بزنیم؟
چشای خیسم و باز میکنم و لب میزنم " نه " سوالی زل میزنه به مژه های خیس من و منتظر میمونه!
+هنوز درست خوب نشده حالت ، هوای پاییز دزده ، سرما میخوری دوباره!
لبخندش تنها چیزیه که باعث میشه یادم بره دلگیر بودم...
....
+با توام کیانا... زیر بارونم خاطره داری!؟؟
_نه...
خوابت و دیدم باز!...
قرار بود فراموشت کنم و نیای تو خوابم ، یا حداقل اگه میای آزار ندی قلبم و...
دوباره دیدمت وسط رویاهام ، داد کشیدم اسمت و ، نگام کردی ، میخاستم محکم بغلت کنم و بهت بگم هنوزم دوست دارم که دور شدی!
دور و دور و دورتر...
لنتی من فراموشت کردم ، توام راحتم بزار...
#کیانا_نوشت
دوازده آذر 1400
03:12
پ.ن : نوشته هام مسخره س ، ولی نمیتونم ننویسم ، اگه اذیت میشید خواهش، میکنم پیجم و بلاک کنید که نبینیدش🙂🤍
چک میشه👇🏻🙂 :
https://harfeto.timefriend.net/16359104176232
۸.۰k
۱۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.