یک کی فن یونگی رو دیده:
یک کیفن یونگی رو دیده:
"تو آپگوجونگ رودئو، یونگی بیتیاس رو دیدم...
حدود ساعت ۷:۱۰ بود. با یکی از دوستاش بود و کلاه مشکی، کاپشن کوتاه مشکی و ماسک سفید زده بود
هر کی میدید، واضح متوجه میشد که شوگاست...
تا چشممون به هم افتاد سریع نگاهشو انداخت پایین.
صورتش خیلی از چیزی که فکر میکردم کوچیکتر بود، خیلی تعجب کردم..
برای آرمیا دوباره مینویسم:
به نظر میرسید خیلی حالش خوبه، پس نگران نباشین
با دوستش با خنده و خوشحالی حرف میزد
دلم میخواست باهاش حرف بزنم و امضا بگیرم، ولی به خاطر حفظ حریم خصوصیش این کارو نکردم 😭
همین جا دیدمش! "
"تو آپگوجونگ رودئو، یونگی بیتیاس رو دیدم...
حدود ساعت ۷:۱۰ بود. با یکی از دوستاش بود و کلاه مشکی، کاپشن کوتاه مشکی و ماسک سفید زده بود
هر کی میدید، واضح متوجه میشد که شوگاست...
تا چشممون به هم افتاد سریع نگاهشو انداخت پایین.
صورتش خیلی از چیزی که فکر میکردم کوچیکتر بود، خیلی تعجب کردم..
برای آرمیا دوباره مینویسم:
به نظر میرسید خیلی حالش خوبه، پس نگران نباشین
با دوستش با خنده و خوشحالی حرف میزد
دلم میخواست باهاش حرف بزنم و امضا بگیرم، ولی به خاطر حفظ حریم خصوصیش این کارو نکردم 😭
همین جا دیدمش! "
۶.۶k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.