بنشین بر لب پنجره تا سیر نگاهت بکنم

بنشین بر لب پنجره تا سیر نگاهت بکنم
جان ناقابل خود به فدای رخ ماهت بکنم
#اریو
دیدگاه ها (۰)

تو رفتی و تمام من را در چمدانت ریختی

همان روز فهمیدم که برایت غریبه ام که در گوشی ات بنام سریش ذخ...

ای صبح دلارام به اغوش بیا غم دنیارا بکن فراموش بیا امروز به ...

اندوه ازدلها بگیر و خنده بر لبها نشان غم وهم را ازدلت بیرون ...

یازهرا🤲عالم فدای چادر خاکی تو، عالم فدای ناله های شب و روز ت...

لب‌ها به ذکر دنیای پوچ باز استاما درون سینه، صد راز باز است....

ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند استبیا، که دیده به دیدارت آرزو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط