یک سینه پر از قصهی هجر است ولیکن

یک سینه پر از قصه‌ی هجر است، ولیکن
از تنگ‌دلی طاقت گفتار ندارم

#امیرخسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۰)

سربسته ماند بغض گره‌خورده در دلمآن گریه‌های عقده‌گشا در گلو ...

محبوب من! بعد از تو گیجم بی‌قرارم خالی‌ام منگم بر داربستی از...

چو گل‌دانِ خالی لب پنجرهپر از خاطرات ترک ‌خورده‌ایم...#قیصر_...

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریمدست از سر آبی که جهان جمله سر...

هم تبلیغات گذاشتم هم قصه ی عاشقی ،😁😁🤣🤣🤣گمونم آخر هر قصه ی عا...

من طاقت لگد کردن ی مورچه رو ندارم ولی وقتی اینها تکه تکه میش...

منم و دفتر شعری که پر از اسرار استشرح دلتنگی و دیوانگی ام بس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط