آشپزخانه سنگر است،
آشپزخانه سنگر است،
یک سنگرِ زنانه.
سنگری که زن را پناه میشود.
آسمان دلش که بارانی میشود ظرفها را میشوید؛
آرزوهایش را تکه تکه میکند و در فریزر میگذارد؛
به بهانهء پیازها اشک میریزد؛
جانش که به جوش می آید، غصه هایش را دم میکند؛
تنهایی هایش را در غذا میریزد و وقتی خوب جا افتاد آنها را در ظرف میچیند و با فکرهایش دورچین میکند؛
در آخر به همهء آنها نگاه میکند، لبخند میزند، کمی عشق از گوشهء دورِ دلش پیدا میکند و با آن رویِ تمامِ تنهایی و غصه هایش را میپوشاند.
زنانگی انتها ندارد.
کتری سوتِ پایانِ جنگِ امروز را به صدا درمی آورد؛
و زن با خودش فکر میکند:
آشپزخانه سنگر است.
یک سنگرِ زنانه.
یک سنگرِ زنانه.
سنگری که زن را پناه میشود.
آسمان دلش که بارانی میشود ظرفها را میشوید؛
آرزوهایش را تکه تکه میکند و در فریزر میگذارد؛
به بهانهء پیازها اشک میریزد؛
جانش که به جوش می آید، غصه هایش را دم میکند؛
تنهایی هایش را در غذا میریزد و وقتی خوب جا افتاد آنها را در ظرف میچیند و با فکرهایش دورچین میکند؛
در آخر به همهء آنها نگاه میکند، لبخند میزند، کمی عشق از گوشهء دورِ دلش پیدا میکند و با آن رویِ تمامِ تنهایی و غصه هایش را میپوشاند.
زنانگی انتها ندارد.
کتری سوتِ پایانِ جنگِ امروز را به صدا درمی آورد؛
و زن با خودش فکر میکند:
آشپزخانه سنگر است.
یک سنگرِ زنانه.
۱.۶k
۲۸ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.