پارت ۳

بعد از حرفم رفت.
ا/ت : اخییش از دستش خلاص شدم 😌
دایانا : ا/تتتتت😤
ا/ت: چیههه؟😐
دیدم که تهیونگ نگام میکنه.
ا/ت : هه ببخشید😅
تهیونگ : فکرشو نمیکردم دخترا اینقدر سر زبون داشته باشن.
ا/ت:😅
تهیونگ : چیه چرا جواب نمیدی وقت زبونت برا اون بازه.
ا/ت : هه...هه..باید برم معذرت میخوام😅

بدو رفتم سمت دستشویی.

تهیونگ : چه دختر خوبیه
دایانا : بله؟ا/ت دختر خوبیه؟
تهیونگ : اره
دایانا : ا/ت بهم گفته بود تو مدارسه خودشون همه ازش میترسیدن میتونیم بگیم که اون قلدر مدرسشون بود.
تهیونگ : 😕😕😕

همه رفتن سر کلاس منم رفتم قبل از اینکه معلم بیاد رفتم. نشسته بودیم جفتیم یک دختر بود که گفت: اون پسری که اذیتش کردی دوست پسرمه
ا/ت : هوم اولن خودش شروع کرده بود و دومن کاری که کردم حقش بود.
_باشه ولی هیچ وقت این کارتو فراموش نمیکنم.
ا/ت : اسمت چیه؟
_سونگ
ا/ت با لبخند : خوشبختم
سونگ : همچنین
ا/ت : یه سوال دارم
سونگ : بگو
ا/ت : داداش داری
سونگ : اره دارم چرا؟
ا/ت : میدونی محبت داداش از دوست پسر بیشتره نمیگم که میخوام بین تو و جکسون رابطتون خراب بشه همینو میگم . راستش اگه بخوای منم دوست پسر داشتم ولی ولش کردم چون میدونم داداشم راضی نیست تو داداشات راضین؟
سونگ : خب راستش نه😔
ا/ت : اصلا بهشون گفتی ؟
سونگ :....
ا/ت : بهشون بگو راضی شدن که شدن نشدن خودت میدونی و جکسون دیگه بیش از این دخالت نمیکنم

معلم اومد و درس میداد. موقع درس دادن دیدم جکسون موشک به سمت معلم پرت کرد که معلم برگشت و موشک رو برد که روش اسمم رو نوشته بود.
معلم : خانم ا/تت میشه تشریف ببرین دفتر مدیر.
ا/ت با نگاه سرد : خانم کار جکسون هست درسته که زبون درازم ولی احترامم رو جلو بزرگترا نگه میدارم.

جکسون رو نگاه کردم دیدم داشت عدا نوشتن رو درمیورد. رفتم سمتش کتاب رو برداشتم کلی موشک از میزش افتاد .
معلم : اقای جکسون تشریف ببر دفتر مدیر.

جکسون هم بلند شد و از کلاس خارج شد و منم برگشتم سر جام.



این هم از این پارت 😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین تا فلالو بشید😁
دیدگاه ها (۲)

پارت ۴

پارت ۵

پارت ۲

دوست دارم داداشی🙂

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط