تک پارتی درخواستی تهیونگ یا ویکوک
تک پارتی درخواستی تهیونگ یا ویکوک
( پارت ۱)
مثل هر روز رفته بود پیش دکتر چشم پزشکش
دکتری که از خونش خیلی دور بود هم پول زیادی می گرفت
فامیلاش بهش گفته بودن که برو پیش اشنا ولی اون کوک رو نه جئون جانگ کوک رو انتخاب کرده بود
از پله ها بالارفت و به سمت منشی که اسمش جین بود حرکت کرد
جین : سلام بفرمایید
تهیونگ : وقت گرفته بودم
جین : اسمتون
تهیونگ : تهیونگ هستم گفته بودن برای چشم بیام
جین : آه بله بله درست اومدین درست به موقع نبر بعدی اومد میتونید برید داخل
تهیونگ : ممنونم
.
.
.
.
نوبت به تهیونگ رسی داخل اتاق دکتر شد
جونگ کوک : سلام بفرمایید بشنید
تهیونگ : سلام و به سمت یک صندلی نشست
جونگ کوک : نه بفرمایید اینجابشینید ( به صندلی جلوی خودش اشاره کرد )
تهیونگ : اااا اونجا
تهیونگ برای اینکه بتونه جلوی عشقش بشینه لحظه شماری می کرد ولی وقتی جونگ کوک گوشیش زنگ خورد گند خورد تو حالش
جونگ کوک : ببخشید اقای کیم برای من یه مشکلی پیش اومده باید برم به همکارم اقای هوسوک میگم بیان
تهیونگ : نه
جونگ کوک : بله؟؟
تهیونگ : نمیشه پیشم بمونی(کیوت )
جونگ کوک : ببیخشید برای من یه کار مهم پیش اومده
تهیونگ : نمیزارم بری لطفا منو معاینه کن بعد برو پی کارت ( کیوت )
جونگ کوک : گفتم یکی دیگه میاد پیشتون
تهیونگ : ولی من تورو میخوام ( کیوت )
جونگ کوک : اه اخه
تهیونگ : خب یکی دیگرو بفرست برای کارت
جونگ کوک چاره ای نداشت بجز اینکه به این حرف کیوت گوش بده و هوسوک رو به جای خودش فرستاد
تهیونگ : ملسییییی
جونگ کوک : خواهش میکنم خبب حالا عینکتون رو دربیارید ببینم
پایان پارت
شرایط
فالور ها به ۵۵ نفر برسه
۲۰ لایک
۱۶ کامنت
( پارت ۱)
مثل هر روز رفته بود پیش دکتر چشم پزشکش
دکتری که از خونش خیلی دور بود هم پول زیادی می گرفت
فامیلاش بهش گفته بودن که برو پیش اشنا ولی اون کوک رو نه جئون جانگ کوک رو انتخاب کرده بود
از پله ها بالارفت و به سمت منشی که اسمش جین بود حرکت کرد
جین : سلام بفرمایید
تهیونگ : وقت گرفته بودم
جین : اسمتون
تهیونگ : تهیونگ هستم گفته بودن برای چشم بیام
جین : آه بله بله درست اومدین درست به موقع نبر بعدی اومد میتونید برید داخل
تهیونگ : ممنونم
.
.
.
.
نوبت به تهیونگ رسی داخل اتاق دکتر شد
جونگ کوک : سلام بفرمایید بشنید
تهیونگ : سلام و به سمت یک صندلی نشست
جونگ کوک : نه بفرمایید اینجابشینید ( به صندلی جلوی خودش اشاره کرد )
تهیونگ : اااا اونجا
تهیونگ برای اینکه بتونه جلوی عشقش بشینه لحظه شماری می کرد ولی وقتی جونگ کوک گوشیش زنگ خورد گند خورد تو حالش
جونگ کوک : ببخشید اقای کیم برای من یه مشکلی پیش اومده باید برم به همکارم اقای هوسوک میگم بیان
تهیونگ : نه
جونگ کوک : بله؟؟
تهیونگ : نمیشه پیشم بمونی(کیوت )
جونگ کوک : ببیخشید برای من یه کار مهم پیش اومده
تهیونگ : نمیزارم بری لطفا منو معاینه کن بعد برو پی کارت ( کیوت )
جونگ کوک : گفتم یکی دیگه میاد پیشتون
تهیونگ : ولی من تورو میخوام ( کیوت )
جونگ کوک : اه اخه
تهیونگ : خب یکی دیگرو بفرست برای کارت
جونگ کوک چاره ای نداشت بجز اینکه به این حرف کیوت گوش بده و هوسوک رو به جای خودش فرستاد
تهیونگ : ملسییییی
جونگ کوک : خواهش میکنم خبب حالا عینکتون رو دربیارید ببینم
پایان پارت
شرایط
فالور ها به ۵۵ نفر برسه
۲۰ لایک
۱۶ کامنت
۸.۴k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.