سناریو
استری کیدز
وقتی عضو استری کیدزی و میری کالج و اومدن دنبالت. و یه پسره بهت پیشنهاد داده و برای اینکه اذیتش کنی با یه سوسک تو دستت افتادی دنبالش---
صحنه: جلوی کالج
ات تازه از کلاس اومده بیرون، یه سوسک زنده کف دستشه و با خونسردی راه میره. اونور یه پسر که قبلاً به ات ابراز علاقه کرده بوده، تا چشمش به سوسک میافته جیغ میزنه و عقبعقب میره.
پسر: (با وحشت) آیییی! این چیه؟!
ات: (خیلی ریلکس) فقط یه سوسکه، نترس.
پسر: (شروع به دویدن) گوه خوردم! دوست دختر نمیخوام!
در همین لحظه اعضای استریکیدز با ماشین میان دم در کالج. صحنه رو میبینن که ات با خونسردی دنبال اون پسره میدوه و سوسک رو تکون میده.
هان: (با دهان باز) این… ات بود؟
چان: (میخنده) خدایا، این چرا همیشه دردسر درست میکنه؟
فلیکس: (با ذوق) واااو، شجاعتشو تحسین میکنم. من بودم غش میکردم.
هیونجین: (با ترس عقب میره) فقط امیدوارم اون سوسک سمت ما نیاد!
جیسونگ: (با خنده اشک تو چشمش) اون پسره فکر کنم برای همیشه از عشق فراری شد.
ات: (میچرخه سمت بقیه و دستشو با سوسک بلند میکنه) هی، بچهها! ببینید چی پیدا کردم!
همه: (با هم) نهههههه!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اینو از یکی از ایده ها توی یه کامنتی برداشتم و نوشتم. امیدوارم خوشتون بیاد و بهم ایده بدید بعدی ها چی باشهه
#فیکشن
#فیک
#سناریو
#استری_کیدز
*سناریو_استری_کیدز
وقتی عضو استری کیدزی و میری کالج و اومدن دنبالت. و یه پسره بهت پیشنهاد داده و برای اینکه اذیتش کنی با یه سوسک تو دستت افتادی دنبالش---
صحنه: جلوی کالج
ات تازه از کلاس اومده بیرون، یه سوسک زنده کف دستشه و با خونسردی راه میره. اونور یه پسر که قبلاً به ات ابراز علاقه کرده بوده، تا چشمش به سوسک میافته جیغ میزنه و عقبعقب میره.
پسر: (با وحشت) آیییی! این چیه؟!
ات: (خیلی ریلکس) فقط یه سوسکه، نترس.
پسر: (شروع به دویدن) گوه خوردم! دوست دختر نمیخوام!
در همین لحظه اعضای استریکیدز با ماشین میان دم در کالج. صحنه رو میبینن که ات با خونسردی دنبال اون پسره میدوه و سوسک رو تکون میده.
هان: (با دهان باز) این… ات بود؟
چان: (میخنده) خدایا، این چرا همیشه دردسر درست میکنه؟
فلیکس: (با ذوق) واااو، شجاعتشو تحسین میکنم. من بودم غش میکردم.
هیونجین: (با ترس عقب میره) فقط امیدوارم اون سوسک سمت ما نیاد!
جیسونگ: (با خنده اشک تو چشمش) اون پسره فکر کنم برای همیشه از عشق فراری شد.
ات: (میچرخه سمت بقیه و دستشو با سوسک بلند میکنه) هی، بچهها! ببینید چی پیدا کردم!
همه: (با هم) نهههههه!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اینو از یکی از ایده ها توی یه کامنتی برداشتم و نوشتم. امیدوارم خوشتون بیاد و بهم ایده بدید بعدی ها چی باشهه
#فیکشن
#فیک
#سناریو
#استری_کیدز
*سناریو_استری_کیدز
- ۳.۵k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط