پنجشنبه شاعر محزون و تنهایست که غزل به دست

پنج‌شنبه شاعر محزون و تنهای‌ست که غزل به دست

در گروستان اشعار از دست رفته‌اش پرسه می‌زند

ارس آرامی
دیدگاه ها (۰)

پنج‌شنبه شاعر محزون و تنهای‌ست که غزل به دستدر گروستان اشعار...

تن تو بستر زاینده‌رود و من همانباران که سر حجاب تو گیر افتاد...

از کنارم بی‌تفاوت رد نشو، قدری بماناز نگاه زیر چشمم، حال و ر...

از کنارم بی‌تفاوت رد نشو، قدری بماناز نگاه زیر چشمم، حال و ر...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

دلم بدون تو هی بهانه می‌گیردسراغ یک غزل عاشقانه می‌گیردهمان ...

جنگی حاجی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط