از این مریض خسته عیادت نمی‌کنی...

دیگر مرا به #معجزه دعوت نمیکنی
با من ز درد حادثه صحبت نمی‌کنی...

دیری‌ست پشت پنجره مانده‌ام که رد شوی
اما تو مدتی‌ست اجابت نمی‌کنی...

قولی که داده‌ای به من از یاد برده‌ای
گفتی ز باغ پنجره #هجرت نمی‌کنی...

#بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این #مریض خسته #عیادت نمی‌کنی...

یک‌بار از مسیر نگاهم عبور کن
انقدر دور گشته که فرصت نمی‌کنی...

گل‌های باغِ خاطره در حال مردنند
به یاسهای تشنه محبت نمی‌کنی...

رفتی بدون آن‌که خداحافظی کنی
دیگر به قاب پنجره دقت نمی‌کنی...

امروز سیب سرخ رفاقت دلش گرفت
این سیب را برای چه قسمت نمی‌کنی...

یعنی من از مقابل چشم تو رفته‌ام
این کلبه را دوباره مرمت نمی‌کنی...

زیبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هیچ وقت رعایت نمی‌کنی...
دیدگاه ها (۴۰)

بعضی رنج‌ها...

آهای تو که این همه دوری از من

درمان که بگذریم دعا هم نمی‌کند...

بعضی کارها را نمی‌شه تند تند انجام داد

یک نفر اینجادلش تنگست باور میکنی؟یک گذر برقلب او یکبار دیگر ...

تا یه کافه پلمپ ..

💜💜گاهی گمان نمی کنی ولی خوب میشودگاهی نمیشود، که نمیشود، که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط