بسم الله الذی لا اله الا هو
***((بسم الله الذی لا اله الا هو))***
چشمم به راه است...
گمشده ای دارم و مضطر از نبودش،
عاجزانه به دنبالش میگردم...
رد پایی از نور، بویی از عشق،پروهنی از یوسف...
همه جا میگردم به تمنای وصال...
دیگر این گنجینه های دوران، به نظر زیبا نیست. . .
کاش میشد یک نگاهی،یک ندایی،یک نوایی......هیهات
خسته و تنها میان سیل غمها مانده ام..
کی شود آخر بیاید نامه ای از سوی دلدار..
بی تعلق، متعلق شد به یک برق نگاه...
دربند کشیده شد از ناز آن حبیب...
تاب ابرویش به صد عالم سر است آن یار من...
تاب گیسویش مرا حلقه به گوشش کرده..
از برایش خوانم..
زلف بر باد مده تا ندهی بربادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم..
***نوش لعلش همه شب بانی اشکم گشته***
طعم شیرین شکر خند لبش،جان را به لب آورد...
همه جا میگردم...
همه شب مینالم..
به تمنای وصالش و وجودش...
بخدا غم دارد..
این دل زار و حزین...
اندرین دریای جوشان ، تک و تنها در میان موج غم ها ...
چه کسی میفهمد؟؟
همگان میخندند..
دل من غصه مخور..
رسم دوران این است...
***(((میرزا ی بی تعلق)))***
چشمم به راه است...
گمشده ای دارم و مضطر از نبودش،
عاجزانه به دنبالش میگردم...
رد پایی از نور، بویی از عشق،پروهنی از یوسف...
همه جا میگردم به تمنای وصال...
دیگر این گنجینه های دوران، به نظر زیبا نیست. . .
کاش میشد یک نگاهی،یک ندایی،یک نوایی......هیهات
خسته و تنها میان سیل غمها مانده ام..
کی شود آخر بیاید نامه ای از سوی دلدار..
بی تعلق، متعلق شد به یک برق نگاه...
دربند کشیده شد از ناز آن حبیب...
تاب ابرویش به صد عالم سر است آن یار من...
تاب گیسویش مرا حلقه به گوشش کرده..
از برایش خوانم..
زلف بر باد مده تا ندهی بربادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم..
***نوش لعلش همه شب بانی اشکم گشته***
طعم شیرین شکر خند لبش،جان را به لب آورد...
همه جا میگردم...
همه شب مینالم..
به تمنای وصالش و وجودش...
بخدا غم دارد..
این دل زار و حزین...
اندرین دریای جوشان ، تک و تنها در میان موج غم ها ...
چه کسی میفهمد؟؟
همگان میخندند..
دل من غصه مخور..
رسم دوران این است...
***(((میرزا ی بی تعلق)))***
- ۷۲۰
- ۰۳ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط