به گُردان چنین گفت رستم که من
به گُردان چنین گفت رستم که من
بَرین کینه دادم دل و جان و تن
که اندر جهان چون سیاوش سوار
نبندد کمر نیز یک نامدار
چنین کار یکسر مَدارید خُرد
چنین کینه را خُرد نتوان شمُرد
ز دلها همه ترس بیرون کنید
زمین را زِ خون، رود جیحون کنید
به یزدان که تا در جهان زندهام
به کین سیاوش دل آگندهام
«فردوسی» #بخون
بَرین کینه دادم دل و جان و تن
که اندر جهان چون سیاوش سوار
نبندد کمر نیز یک نامدار
چنین کار یکسر مَدارید خُرد
چنین کینه را خُرد نتوان شمُرد
ز دلها همه ترس بیرون کنید
زمین را زِ خون، رود جیحون کنید
به یزدان که تا در جهان زندهام
به کین سیاوش دل آگندهام
«فردوسی» #بخون
۴.۱k
۱۱ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.