اندکی نگاه می کنم

اندکی نگاه می کنم ،
آجرها کم نیست ... ؛
من خود دیوارها را کوتاه چیدم ؛
کوتاه چیدم تا سدی نسازم ،
کوتاه چیدم
که خانه‌ی بزرگتری برای قلبم بسازم ،
خانه ای بزرگ با دیوارهای کوتاه ... ؛
پس تو ای غریبه !!!
ای دوست !!!
ای آشنا !!!
اگر دیوار من کوتاه است ،
اگر دلم را بزرگ کردم
که نرنجانم و نرنجم ،
رحم کن ... !
سنگ در این خانه نیانداز
تا خانه ام
سنگ‌فرش این سنگ‌ها و تیشه‌ها نشود ؛
بگذار در خانه ی دلم
جایی برای خود و
دوست‌داشتن دیگران نیز داشته‌باشم 💟
دیدگاه ها (۷)

میـــــــــروم دل بڪنم از همه ے قافله ها هرچه بوده به درڪ گـ...

بعضی روزها هوایی خانه‌ی کودکی‌هایم می‌شوم،دلم برای حیاطی که ...

میگفت اگر دوستم داریثابت کن .. قسم بخور ،چشم هایش رابوسیدم و...

مهم تر از لبخند "چشمخند" است...گاهی لبانت به خنده باز میشوند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط