عشق مانند بیمار شدن است

عشق مانند بیمار شدن است
نمی‌دانی چطور اتفاق می‌افتد
عطسه می‌کنی
یک هو می‌لرزی و دیگر دیر شده است ...
سرما خورده‌ای !



#آنا_گاوالدا
دیدگاه ها (۱)

‌ ‌ #شب_چراغ‌ ‌گر چراغ شعر ، روشن در شب تارم نبودرای رفتن ، ...

باز کن پنجره رامن تو را خواهم بردبه سر رود خروشان حیاتآب این...

کاشخدا به آدمها آنقدر بزرگی می دادتا فکر نکنندبا دیر جواب دا...

ما گم شده نسلیم که امروز به دوشیمبازیگر خاموشی و افکار خموشی...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

نمی دانم...میخواهی اسمش را حسادت بگذاری یا جنون عشق اما من ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط