شب چراغ
#شب_چراغ
گر چراغ شعر ، روشن در شب تارم نبود
رای رفتن ، روی گفتن ، چشم ِبیدارم نبود
گر نبود این شبچراغ جاودان ِقرن ها
در ظلام این شبستان راه ِدیدارم نبود
گر نبود آن پرسش خیام ز اسرار وجود
راه بر هر یاوه ای ، اکنون جز اقرارم نبود
گر نوای نای ِرومی بر نمی شد در سماع
از چنین زهر خموشی هیچ زنهارم نبود
مشعله در دست حافظ گر نبود آن دورها
اندر این جا روشنایی هیچ در کارم نبود
راستی زندان سرایی بود آفاق وجود
گر چراغ شعر ، روشن در شب تارم نبود
#شفیعی_کدکنی
#شب_چراغ
گر چراغ شعر ، روشن در شب تارم نبود
رای رفتن ، روی گفتن ، چشم ِبیدارم نبود
گر نبود این شبچراغ جاودان ِقرن ها
در ظلام این شبستان راه ِدیدارم نبود
گر نبود آن پرسش خیام ز اسرار وجود
راه بر هر یاوه ای ، اکنون جز اقرارم نبود
گر نوای نای ِرومی بر نمی شد در سماع
از چنین زهر خموشی هیچ زنهارم نبود
مشعله در دست حافظ گر نبود آن دورها
اندر این جا روشنایی هیچ در کارم نبود
راستی زندان سرایی بود آفاق وجود
گر چراغ شعر ، روشن در شب تارم نبود
#شفیعی_کدکنی
۱.۳k
۲۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.