پارت۵
پارت۵
ارامشی برای حس تو
ویو جونگ کوک
...که با حرفش تعجب کردم (علامت مامان کوک <)
<پسرم از کسی خوشت اومده
+ها..اااامممم (نمیدونستم چی بگم) نه
<به من بگو من مادرتم میدونم الان یه دختره که بدجور درگیرت کرده
+....نه مامان..... اینجور نیس
< خوبه پس خواستگاری سر جاش میمونه
+خواستگارییییییییییییی؟!
< اره ...بابات با پدر و مادر لیا برا هفته بعد صحبت کردن که بریم خواستگاری
+کی؟لیا؟عمرا من ازش بدم میاد مامان(ناراحت و اعصبی)
< پسرم اروم باش بعدشم تو که کسی رو در نظر نداری پدرتم مج.....(حرفم تموم نشده بود که جونگ کوک داد زد)
+من خواستگاریه اون هرزه نمیرم من باید فکر کنم شاید کسی رو بخوام چرا بهم وقت نمیدین میخواین پشت سرم بگن جعون جونگ کوک به خواستگاریه یه هرزه رفتهه هااا(اعصبی٬ داد)(بلند شدمو رفتم تو اتاقم واقعا رو اعصابم میرن رفتم گوشیمو برداشتم و رفتم تو گروه چتمون و دیدم ا.ت با تموم بچه ها گرم گرفته و همش راجب درس حرف میزنه توی پیوی بهش پیام دادم و سریع جوابمو داد بعد احوال پرسی گفت)
چت (پایین)
- از بچه ها شنیدم پسر مدیری اقای جعون درسته جونگ کوکاا ؟
+اره هستم
-(باورم نمیشد)
+ا.ت
ـبله
+دوست پسر داری؟!
-راستش نه
+واقعا(با همین کلمش نمیدونم چطور تو اون وضع خوشحال شدم)
-..اره
-اقای جعون میتونم یه سوال بپرسم معزت میخواماا؟
+چرا رسمی حرف میزنی راحت باش ا.ت ٬کوک یا کوکی یا همون جونگ کوکا صدام کن دوست ندارم اینجور باشیم تو حداقل باهام راحت باش ا.ت
-عااا..باشه جونگ کوکا حالا بپرسم؟!
+اره
-تولد میسو ۳ روز دیگس میتونی کمکم کنی سوپرازش کنیم؟؟راستش تو اولین نفر بودی که بهم کمک کرد جونگ کوکا پس باتو راحت ترم
+حتما
ـپس.....تو دانشگاه فردا باهم حرف بزنیم راجبش؟؟
+باشه
-خوبه نهههه عالیههههه جونگ کوکااا ممنونننن(براش ویس فرستادم)(کیوت وذوق)
+یااااا تو خیلی کیوتی واقعا نیاز داشتم یکی حالم خوب کنه
ـمگه...حالت بد بود جونگ کوکاا؟
+اره یجورایی
-قول بده فردا راجبش بهم بگی باشه جونگ کوکا؟
+باشه ا.ت شی
-خب من برم بخوابم توهم بخواب
خوب بخوابی
میبینمت
بای
+توعم خوب بخوابی کوچولو
تافردا
بای
(پایان چت)
ویو جونگ کوک
واقعا حالمو خوب کرد اون دختر با همه متفاوته.... روتینم و انجام دادم و اماده شدم و ساعت و گذاشتمو با فکر کردن به ا.ت خوابیدم..
ویو ا.ت
بعد از حرف زدن با جونگ کوکی روتینمو کردم و وسایلامو اماده کردم و ساعت گذاشتم و خوابیدم...
حمایت کنید لاوام لایک و کامنت یادتون نره
ارامشی برای حس تو
ویو جونگ کوک
...که با حرفش تعجب کردم (علامت مامان کوک <)
<پسرم از کسی خوشت اومده
+ها..اااامممم (نمیدونستم چی بگم) نه
<به من بگو من مادرتم میدونم الان یه دختره که بدجور درگیرت کرده
+....نه مامان..... اینجور نیس
< خوبه پس خواستگاری سر جاش میمونه
+خواستگارییییییییییییی؟!
< اره ...بابات با پدر و مادر لیا برا هفته بعد صحبت کردن که بریم خواستگاری
+کی؟لیا؟عمرا من ازش بدم میاد مامان(ناراحت و اعصبی)
< پسرم اروم باش بعدشم تو که کسی رو در نظر نداری پدرتم مج.....(حرفم تموم نشده بود که جونگ کوک داد زد)
+من خواستگاریه اون هرزه نمیرم من باید فکر کنم شاید کسی رو بخوام چرا بهم وقت نمیدین میخواین پشت سرم بگن جعون جونگ کوک به خواستگاریه یه هرزه رفتهه هااا(اعصبی٬ داد)(بلند شدمو رفتم تو اتاقم واقعا رو اعصابم میرن رفتم گوشیمو برداشتم و رفتم تو گروه چتمون و دیدم ا.ت با تموم بچه ها گرم گرفته و همش راجب درس حرف میزنه توی پیوی بهش پیام دادم و سریع جوابمو داد بعد احوال پرسی گفت)
چت (پایین)
- از بچه ها شنیدم پسر مدیری اقای جعون درسته جونگ کوکاا ؟
+اره هستم
-(باورم نمیشد)
+ا.ت
ـبله
+دوست پسر داری؟!
-راستش نه
+واقعا(با همین کلمش نمیدونم چطور تو اون وضع خوشحال شدم)
-..اره
-اقای جعون میتونم یه سوال بپرسم معزت میخواماا؟
+چرا رسمی حرف میزنی راحت باش ا.ت ٬کوک یا کوکی یا همون جونگ کوکا صدام کن دوست ندارم اینجور باشیم تو حداقل باهام راحت باش ا.ت
-عااا..باشه جونگ کوکا حالا بپرسم؟!
+اره
-تولد میسو ۳ روز دیگس میتونی کمکم کنی سوپرازش کنیم؟؟راستش تو اولین نفر بودی که بهم کمک کرد جونگ کوکا پس باتو راحت ترم
+حتما
ـپس.....تو دانشگاه فردا باهم حرف بزنیم راجبش؟؟
+باشه
-خوبه نهههه عالیههههه جونگ کوکااا ممنونننن(براش ویس فرستادم)(کیوت وذوق)
+یااااا تو خیلی کیوتی واقعا نیاز داشتم یکی حالم خوب کنه
ـمگه...حالت بد بود جونگ کوکاا؟
+اره یجورایی
-قول بده فردا راجبش بهم بگی باشه جونگ کوکا؟
+باشه ا.ت شی
-خب من برم بخوابم توهم بخواب
خوب بخوابی
میبینمت
بای
+توعم خوب بخوابی کوچولو
تافردا
بای
(پایان چت)
ویو جونگ کوک
واقعا حالمو خوب کرد اون دختر با همه متفاوته.... روتینم و انجام دادم و اماده شدم و ساعت و گذاشتمو با فکر کردن به ا.ت خوابیدم..
ویو ا.ت
بعد از حرف زدن با جونگ کوکی روتینمو کردم و وسایلامو اماده کردم و ساعت گذاشتم و خوابیدم...
حمایت کنید لاوام لایک و کامنت یادتون نره
۴.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.