مخندمساد مگیرمساد مگذرمبلند مخندم و با

مےخندم...
سادہ مےگیرم...
سادہ مےگذرم...
بلند مےخندم و با ھرسازےمےرقصم...
نہ اینکہ دلخوشم...نہ اینکہ شادم و از ھفت دولت آزاد...
مدتےطولانےشکستم،زمین خوردم،سختےدیدم،گریہ کردم و حالا...
براےزندہ ماندن خودم را بہ "کوچۂ علےچپ" زدہ ام...روحم بزرگ نیست...دردم عمیق است...
مےخندم کہ جاےزخم ھا را نبینے...
دیدگاه ها (۴)

,ﺧــٌــﺪﺍﯾــــــﺍ !!ﺁﻏﻮﺷـَــﺕ ﺭﺍ ﺍِﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪَﻫـــــﯽ ؟ﺑﺮ...

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟غافلگیر شدیم، چتر نداشتیم، ...

زن بوسه هایشنوازش هایشب آغوشت پناه آوردن هایشخنده هایشگرمای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط