مخندمساد مگیرمساد مگذرمبلند مخندم و با
مےخندم...
سادہ مےگیرم...
سادہ مےگذرم...
بلند مےخندم و با ھرسازےمےرقصم...
نہ اینکہ دلخوشم...نہ اینکہ شادم و از ھفت دولت آزاد...
مدتےطولانےشکستم،زمین خوردم،سختےدیدم،گریہ کردم و حالا...
براےزندہ ماندن خودم را بہ "کوچۂ علےچپ" زدہ ام...روحم بزرگ نیست...دردم عمیق است...
مےخندم کہ جاےزخم ھا را نبینے...
- ۳۷۱
- ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط