زن بوسه هایش

زن بوسه هایش
نوازش هایش
ب آغوشت پناه آوردن هایش
خنده هایش
گرمای نگاهش
حلقه کردن دستانش توی دست هایت
هر لحظه با تو بودن هایش
و حتی در آغوشت خوابیدن هایش
از سر عشق است
زن تا عاشق نشود
نمیبوسد نمیخندد
دستهایش را ب دستانت نمیدهد
اگر نگاهش را از زاویه نگاهت بردارد
اگر دستانش را دزدید از میان دستانت
اگر خودش را از جلوی چشمانت کنار کشید
اگر فاصله گرفت از قدمهایت
بدان از چیزی نگران است
بدان از رابطه میترسد
از دوامش و تز عاقبتش
بدان دلش قرص نیست
بدان فاصله بینتان افتاده
بدان حرفی سر دلش سنگینی میکند
بدان میترسد
بگزار آرام شود
و با اعتماد در گوشش زمزمه کن دوستش داری
دیدگاه ها (۳)

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟غافلگیر شدیم، چتر نداشتیم، ...

مےخندم...
سادہ مےگیرم...
سادہ مےگذرم...
بلند مےخندم و با ھرس...

امید و علاقه ی من از تو ، اندوه و اضطرابِ تو از من واژه ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط