وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را

.
.
وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را
مردی که شکسته ست مصیبت کمرش را
.
پروانه به هم ریخته گهواره ی خود را
تا باز کند از پر قنداق پرش را
.
تلخ است پدر گریه کند، طفل بخندد
سخت است که پنهان بکند چشم ترش را
.
دور و برش آنقدر کسی نیست که باید
این طفل در آغوش بگیرد پدرش را
.
مادر نگران است خدایا نکند تیر
نیت کند از شیر بگیرد پسرش را
.
هم چشم به راه است که سیراب بیارند
هم دلهره دارد که مبادا خبرش را
.
افسوس از آن تیر وکمانی که گرفته ست
این بار سپیدی گلویی نظرش را...
.
.
.
#علی_عباسی
دیدگاه ها (۳)

تاثیرگذارترین تصاویر تاریخ بشرکهنه سرباز روسیدر سال 2008 در ...

بلبل آهسته به گل گفت شبیکه مرا از تو تمنائی هستمن به پیوند ت...

.اینکه من عاشق شدم تقصیر چشمان تو بودچند شهری گیر دل، دل گیر...

با سبک اندامت بیا بانو،غزل باشدر بیت بیت شعر من ضرب المثل با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط