بلبل آهسته به گل گفت شبی

بلبل آهسته به گل گفت شبی
که مرا از تو تمنائی هست

من به پیوند تو یک رای شدم
گر ترا نیز چنین رائی هست

گفت فردا به گلستان باز آی
تا ببینی چه تماشائی هست

گر که منظور تو زیبائی ماست
هر طرف چهرهٔ زیبائی هست

پا بهرجا که نهی برگ گلی است
همه جا شاهد رعنائی هست

باغبانان همگی بیدارند
چمن و جوی مصفائی هست

قدح از لاله بگیرد نرگس
همه جا ساغر و صهبائی هست

نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست
نه ز زاغ و زغن آوائی هست

نه ز گلچین حوادث خبری است
نه به گلشن اثر پائی هست

هیچکس را سر بدخوئی نیست
همه را میل مدارائی هست

گفت رازی که نهان است ببین
اگرت دیدهٔ بینائی هست

هم از امروز سخن باید گفت
که خبر داشت که فردائی هست

#پروین_اعتصامی
دیدگاه ها (۳)

رفتـــه ای فکـــر نکردی که پس از رفتـــن ِ تــوچه کسی درک کن...

ﺑﯿﻦ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺮﻓﺮﺍﺯﯼ ﯾﮏ ﺗﺒﺎﻫﯽ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺧﻼﯾﻖ ﺭﻭﺳﯿﺎﻫﯽ ﻻﺯﻡ...

تاثیرگذارترین تصاویر تاریخ بشرکهنه سرباز روسیدر سال 2008 در ...

..وقتش شده بر دست بگیرد جگرش رامردی که شکسته ست مصیبت کمرش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط