شب دردناک
(شب دردناک )
پارت ۶۹
وارد شرک شد و به سمته اتاق ایل سونگ رفت بدونه اینکه در بزنه وارد اتاق شد با عصبایت ایستاد و گفت
ات : باید حرف بزنیم زود
ایل سونگ که مشغول حرف زدن با گوشی اش بود گوشی اش را از گوشش جدا کرد و به سمته مبل ها اشاره کرد
ایل سونگ: بیا بشین
ات : نه همین جا خوبه
ایل سونگ سمتش رفت و جلو اش ایستاد ..... ات : تو با جو جی رابطه داری درسته
ایل سونگ: درسته
ات : اون یه عفریته هست هیونگ ....
ایل سونگ: خب
ات : همین الان داشت----
ایل سونگ نگذاشت ات حرفش را بزنه تو حرفش پرید و گفت
ایل سونگ: ات جی همین الان بهم زنگ زد و گفت تو باهاش حرف زدی بهش پول دادی که از ایل سونگ جدا شو چرا... چرا ها
ات از دشت عصبانی خنده ای کرد و موهای جلو پیشانی اش را با دستش با هول داد
ات : شوخیت گرفته دروغ میگه اون فقد و فقد برایه اینکه جون....
حرفش نا تمام ماند و سکوت کرد اگه راجبه جونکوک بهش میگفت حتما جونکوک خیلی عصبانی میشد و عکس هایش دست جونکوک بود ...
ایل سونگ: خب ات به گوشم چرا سکوت کردی
ات : هیونگ اون داره گولت میزنه همین
ایل سونگ: این تو بودی که به دوست دخترم رشوه پول دادی تا ازم جدا شه بعدشم تو میگی ازش جدا شدم ات بیشتر از این نمیخواهم حرف بشنوم یا دله تو شکست میشه یا وسایل این اتاق پس برو بیرون دیگه هم با جی درست رفتار میکنی
ات پوزخندی زد و با بغض تو گلو اش گفت .... ات : برات متأسفم
تقی به در زده شد و جونکوک وارد اتاق شد
جونکوک: ایل سونگ اجازه هست
ایل سونگ: آره بیا ات هم داشت میرفت
جونکوک: نه به اونم نیاز داریم
جونکوک مثل همیشه با جذابیت صد درصد اش سمته مبل رفت و نشست یک پاش را گذاشت رو اون یکی پا اش و موهای رو پیشانی اش را کنار زد با همان چهره سردش گفت....
جونکوک: جی .... موضوع اصلی شما ست درست ؟
ایل سونگ: تو از کجا میشناسیش
جونکوک: خب ات راست میشه جی آدمی با اعتمادی نیست ایل سونگ
ایل سونگ زود سمته جونکوک رفت و کنارش نشست
ات اشک هایش را پاک کرد و سمته در رفت
جونکوک: ات بمون
ات: چرا باید جایی بمونم که منو بیرون میکنن
جونکوک: اینجا به تو تهمت زدن نه به من پس خود دانی
ات همان جا ایستاد و روبه جونگکوک کرد
جونکوک: ایل سونگ گوش بده
گوشی اش را برداشت و شماره جی را گرفت بعد از سه بوق صدا جی به گوش همه خورد
پارت ۶۹
وارد شرک شد و به سمته اتاق ایل سونگ رفت بدونه اینکه در بزنه وارد اتاق شد با عصبایت ایستاد و گفت
ات : باید حرف بزنیم زود
ایل سونگ که مشغول حرف زدن با گوشی اش بود گوشی اش را از گوشش جدا کرد و به سمته مبل ها اشاره کرد
ایل سونگ: بیا بشین
ات : نه همین جا خوبه
ایل سونگ سمتش رفت و جلو اش ایستاد ..... ات : تو با جو جی رابطه داری درسته
ایل سونگ: درسته
ات : اون یه عفریته هست هیونگ ....
ایل سونگ: خب
ات : همین الان داشت----
ایل سونگ نگذاشت ات حرفش را بزنه تو حرفش پرید و گفت
ایل سونگ: ات جی همین الان بهم زنگ زد و گفت تو باهاش حرف زدی بهش پول دادی که از ایل سونگ جدا شو چرا... چرا ها
ات از دشت عصبانی خنده ای کرد و موهای جلو پیشانی اش را با دستش با هول داد
ات : شوخیت گرفته دروغ میگه اون فقد و فقد برایه اینکه جون....
حرفش نا تمام ماند و سکوت کرد اگه راجبه جونکوک بهش میگفت حتما جونکوک خیلی عصبانی میشد و عکس هایش دست جونکوک بود ...
ایل سونگ: خب ات به گوشم چرا سکوت کردی
ات : هیونگ اون داره گولت میزنه همین
ایل سونگ: این تو بودی که به دوست دخترم رشوه پول دادی تا ازم جدا شه بعدشم تو میگی ازش جدا شدم ات بیشتر از این نمیخواهم حرف بشنوم یا دله تو شکست میشه یا وسایل این اتاق پس برو بیرون دیگه هم با جی درست رفتار میکنی
ات پوزخندی زد و با بغض تو گلو اش گفت .... ات : برات متأسفم
تقی به در زده شد و جونکوک وارد اتاق شد
جونکوک: ایل سونگ اجازه هست
ایل سونگ: آره بیا ات هم داشت میرفت
جونکوک: نه به اونم نیاز داریم
جونکوک مثل همیشه با جذابیت صد درصد اش سمته مبل رفت و نشست یک پاش را گذاشت رو اون یکی پا اش و موهای رو پیشانی اش را کنار زد با همان چهره سردش گفت....
جونکوک: جی .... موضوع اصلی شما ست درست ؟
ایل سونگ: تو از کجا میشناسیش
جونکوک: خب ات راست میشه جی آدمی با اعتمادی نیست ایل سونگ
ایل سونگ زود سمته جونکوک رفت و کنارش نشست
ات اشک هایش را پاک کرد و سمته در رفت
جونکوک: ات بمون
ات: چرا باید جایی بمونم که منو بیرون میکنن
جونکوک: اینجا به تو تهمت زدن نه به من پس خود دانی
ات همان جا ایستاد و روبه جونگکوک کرد
جونکوک: ایل سونگ گوش بده
گوشی اش را برداشت و شماره جی را گرفت بعد از سه بوق صدا جی به گوش همه خورد
- ۲۷.۱k
- ۱۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط