ای غم بگو از دست تو

ای غم بگو از دست تو
آخر کجا باید شدن

در گوشه ی میخانه هم
ما را تو پیدا میکنی

#شهریار
دیدگاه ها (۱۹)

سیبِ شیرینِ لبت باشد و آدم نخورد؟تو بهشتی و چه بیم از به گنا...

مثل شمعی سوختم تا شعر شد اشکم ولیحاضران احسنت گفتند و برایم ...

یک بغل شعر سرودم نبرد از یادملیکن از بخت بدم شعر و غزل دوست ...

كافی نبود و نیست هزاران هزار سال تا بازگو كند،آن لحظه‌ی گریخ...

مدام غم را انتخاب میکنی برای من شاید زندگی من ملو ...

من اخر از دست این ویسگون گاووو خل میشم خب دامنشون یکم کوتاه ...

ی نفر:هیچ خاننده ای وجود نداره که تو ی اهنگ ی دیقه ای بهت در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط