ندانستی که از عشقت دلم آسود آلاله

...
ندانستی که از عشقت دلم آسود، آلاله
نفس هایت برای من مقدس بود، آلاله

چنان حالی کلام تو به جان خسته ی من داد
که مدتها شدم محو گل داوود، آلاله

نمی گویم که داروی عجیب روح و تن بودی
حضور ساده ات بر من نشاط افزود، آلاله

پس از پیمودن راه زمستانهای طولانی
چه بد می شد نبود عطر بهاراندود، آلاله

#محمدرضا_تاریوردی
#گل #آلاله
#دل #عاشق #آسود #نفس #مقدس #حال #کلام #جان #خسته #محو #داوود #دارو #عجیب #روح #تن #حضور #ساده #نشاط #پیمود #راه #زمستان #طولانی #عطر #بهاراندود #بهار #اردیبهشت
#عطر_بهاراندود
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...بهار،همزاد توستپاک، ظریف و دلنشینشکوفه های وجودت، چه خوب ...

...درین بهار به گلزار رفتنی داردبه پای بوی گل از خود گذشتنی ...

...ماهی قرمز بمان، حتی اگر بد بگذردمی رسد روزی که این دریاچه...

...بهار توییکه می آیی و با آمدنت، همه جا را پر از شکوفه ایما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط