سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم مشتی خاک

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن است "خشتی "باشد در دیوار یک خانه
یا" سنگی "در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه "در انتهای یک اقیانوس
شاید" خاکی "از گلدان،یا حتی "غباری "بر پنجره
اما مرا از این میان برگذیده اند:
برای "نهایت"...
برای "شرافت."...
برای "انسانیت"...
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای:
"نفس کشیدن"..
"دیدن"...
"شنیدن"...
"فهمیدن"
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام:
برای "قرب."...
برای "رجعت"...
به "سعادت"
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به "انتخاب"..
به "تغییر"...
به "شوریدن"...
به "محبت "

واااای اگر قدر ندانم من.....
دیدگاه ها (۲۶)

گیسوانت زیر باران، عطــر گندم‌زار... فکــرش را بکن! با تو آد...

نيايش زيبا از امام سجاد(ع)الهيدردهايي هست كه نمي توان گفتو گ...

با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو خوابی؟ خیالی؟ چیست...

خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،تو ای والاترین مهمان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط