بسم الله الرحمن الرحیم حال زهراس نامساعد بو
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم حال زهرا(س ) نامساعد بود و در بستر بودند. علی (ع ) بالای سر زهرا نشسته بود. زهرا شروع کرد به سخن گفتن . متواضعانه جمله هایی فرمود که علی (ع ) از این تواضع فوق العاده زهرا رقت کرد و گریست . مضمون تعبیر حضرت این است : علی جان ! دوران زندگی ما دارد به پایان می رسد من دارم از دنیا می روم من در خانه تو همیشه کوشش کرده ام که چنین و چنان باشم ، امر تو را همیشه اطاعت بکنم من هرگز امر تو را مخالفت نکردم ... تعبیراتی از این قبیل ، آنچنان علی را متاءثر کرد که فوراً زهرا را در آغوش گرفت ، سر زهرا را به سینه چسباند و گریست و گفت : دختر پیغمبر تو والاتر از این سخنان هستی ، تو والاتر از این هستی که اساسا این سخنان از سوی تو گفته بشود، یعنی چرا اینقدر تواضع می کنی ؟ من از این تواضع زیاد تو ناراحت می شوم . محبّت فوق العاده ای میان علی و زهرا حکم فرماست که قابل توصیف نیست ، و لهذا نمی توانیم بفهمیم که تنهایی علی بعد از زهرا با علی چه می کند. فقط چند جمله ای را که خود مولای متقیان علی (ع ) روی قبر زهرا فرمود که جزء کلمات ایشان در نهج البلاغه است عرض می کنم . زهرا وصیّت کرده بود: علی جان مرا غسل بده و تجهیز و دفن کن . شب مرا دفن کن ، نمی خواهم کسانی که به من ظلم کرده اند در تشیع جنازه من شرکت کنند. تاریخ کارش همیشه لوث است ، افرادی جنایتی را مرتکب می شوند و بعد خودشان در قیافه یک دلسوز ظاهر می شوند برای اینکه تاریخ را لوث بکنند عین کاری که ماءمون کرد، امام رضا را شهید می کند بعد خودش بیش از همه مشت بر سرش می زند و فریاد می کند و مرثیه سرایی می نماید، و لهذا تاریخ را در ابهام باقی گذاشته که عدّه ای نمی توانند باور کنند که ماءمون بوده است که امام رضا را شهید کرده است . این لوث کردن تاریخ است . زهرا برای اینکه تاریخ لوث نشود فرمود: مرا شب دفن کن ! لااقل این علامت استفهام در تاریخ ماند. پیغمبر یک دختر که بیشتر نداشت چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟ این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرده که این در را به روی تاریخ باز بگذارد که بعد از هزار سال هم که شده بیایند و بگویند: ولایِّ الاُمورِ تُدفنُ لیلا بضعةُ المصطفی و یعفی ثَراها تاریخ بگوید: سبحان اللّه ! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن بکنند؟ مگر تشییع جنازه یک امر مستحبی نیست آن هم مستحب مؤ کد و آن هم تشییع جنازه دختر پیغمبر؟ چرا باید افرادی معدود به او نماز بخوانند؟ و چرا اصلا محل قبرش مجهول بماند و کسی نداند زهرا را در کجا دفن کرده اند؟ علی ، زهرا را دفن کرد، زهرا همچنین وصیّت کرده بود: علی جان ! بعد که مرا به خاک سپردی و قبر مرا پوشاندی ، لحظه ای روی قبر من بایست و دور نشو که این لحطه ای است که من به تو نیاز دارم . علی در آن شب تاریک تمام وصایای زهرا را مو به مو اجرا می کند. حالا بر علی چه می گذرد من نمی توانم توصیف بکنم : زهرای خود را با دست خود دفن کند و با دست خود قبر او را بپوشاند ولی این قدر می دانم که تاریخ می گوید: فلمّا نقضَ یده من تراب القبر هاج به الحزنُ. علی قبر زهرا پوشاند و گرد و خاک لباسهایش را تکان داد. تا آن لحظه مشغول کار بود و اشتغال به یک کار قهراً تا حدّی برای انسام انصراف ایجاد می کند. کارش تمام شد. حالا می خواهد وصیّت زهرا را اجرا کند یعنی بماند تا به این مرحله رسید غمهای دنیا بر دل علی رو آورد. احساس می کند نیاز به درد دل دارد. گاهی علی درد دلهای خودش را با چاه می گفت ، سرش را در چاه فرو می برد و لی برای درد دلی که در زمینه زهرا دارد فکر می کند هنچکس از پیغمبر بهتر نیست ، رو می کند به قبر پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله : السلام علیک یا رسول اللّه عنی و عن ابنتِکَ النازلهِ فی جوارکَ والسریعةِ اللحاقَ بک قَلَّ یا رسول اللّه عن صفیَّتِک صبری سیری در سیره نبوی ، ص 256
- ۶.۱k
- ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط