تو آسآیش گآه سآلمندآن

تو آسآیش گآه سآلمندآن

بآ اسآی چوبی طرح دآرش رآه میرفت که صدآیی اونو برگردوند و بعد

اونهآ تو بغل هم غرق شدن..

کسی اون لحظه جز خدشون حآلشون رو درک نکرد

و تآ ابد تو آغوش هم به خوآب رفتن....

دلم برآط تنگ شده کآپتان...


اصکی ممنوع🚫
دیدگاه ها (۳)

اولش بهت اهمیت میده..بعد دو سه روز کم کم عادی میشی..کم رنگ م...

یبار به زنو مرد داشتن باهم حرف میزن مرد مشغول کار بود و زنش ...

گفتی هر مشکلی دآشتی ب خدم بگو..خب دآش بدبختی اینجآس که ت خدط...

اَزَش مُتِنَفِر میشَم طآ اون آصیب نَبینح....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط