عقل... و ما ادراک عقل؟
عقل... و ما ادراک عقل؟!
از وقتی به من گفت تو مجنونی...
بارها و بارها و بارها به جدال دل و عقل فکر کردم...
به مفهوم عقل... به مفهوم دل...
به تمام تصمیمات آدم عاقل...
به تمام انتخابهای آدم عاشق...
و سر جمع به این رسیدم که :
نه آقا! نه دوست! این عقلی که شما میگویی ضررش از جنون بیشتر است...
حتی برابر نیست...
آن عقلی که تایید شده، عقل مهذّب است...
تو حتی برای اینکه عقلت به کارت بیاید، باید خودت را، دلت را تهذیب کنی...
عقل غیر مهذب از یک آدم آرمانگرا، یک منفعت طلب میسازد...
این خاصیتش است...
با یک فکر و ایده و نیت الهی، با ابزار و وسایل و وسائط الهی و خالص وارد میشوی اما میانه کار عقلت کم می آورد در سختی ها... کمیت عقل در درک توکل، تفویض، تسلیم و رضا میلنگد...
عقل غیر مهذب مثل اسب به ظاهر موقّر اما چموشی است که انسان را یا زمین میزند یا به گمراهی میبرد...
اینجاست که میخواستی به عقبی برسی اما در چهارسوی دنیا گیر میکنی...
بله!
واقعیت این دنیا این است که تو حتی برای بهره از عقلت نیاز به دلت داری...
نیاز به پاکی و تهذیب دل داری...
تا خودت را، دلت را خالص نکنی از تمام پیرایه ها، عقلت نه تنها مانع توست که حتی کارکردش را در خلاف سعادت و عاقبت بخیری ات به کار میگیرد...
این است که من معتقدم آدم باید هرشب محاسبه کند خودش را...
و بالا برود از پله های آسمان و کنار خدا بنشیند به نظاره مسیری که رفته و مسیری که باید میرفته...
و این صعود و محاسبه هم دل مهذب میخواهد...
اگر درکت از عشق آنقدر نیست که برای هر آنچه خدا به تو بخشیده ذوق کنی...
اگر به گفته کیان ایرانی، از قافله عشق جا ماندی، چون مجنون نبودی...
مدتی به دلت برس...
سری به این خرابه بزن...
آبادش کن...
که آبادانی عقلت هم در گرو آن است...
بعد اگر خواستی عاقل بمان...
این عقل مهذب چیزی کم از عشق ندارد...
#همین
#الهام_جعفری
#ممنوعه
از وقتی به من گفت تو مجنونی...
بارها و بارها و بارها به جدال دل و عقل فکر کردم...
به مفهوم عقل... به مفهوم دل...
به تمام تصمیمات آدم عاقل...
به تمام انتخابهای آدم عاشق...
و سر جمع به این رسیدم که :
نه آقا! نه دوست! این عقلی که شما میگویی ضررش از جنون بیشتر است...
حتی برابر نیست...
آن عقلی که تایید شده، عقل مهذّب است...
تو حتی برای اینکه عقلت به کارت بیاید، باید خودت را، دلت را تهذیب کنی...
عقل غیر مهذب از یک آدم آرمانگرا، یک منفعت طلب میسازد...
این خاصیتش است...
با یک فکر و ایده و نیت الهی، با ابزار و وسایل و وسائط الهی و خالص وارد میشوی اما میانه کار عقلت کم می آورد در سختی ها... کمیت عقل در درک توکل، تفویض، تسلیم و رضا میلنگد...
عقل غیر مهذب مثل اسب به ظاهر موقّر اما چموشی است که انسان را یا زمین میزند یا به گمراهی میبرد...
اینجاست که میخواستی به عقبی برسی اما در چهارسوی دنیا گیر میکنی...
بله!
واقعیت این دنیا این است که تو حتی برای بهره از عقلت نیاز به دلت داری...
نیاز به پاکی و تهذیب دل داری...
تا خودت را، دلت را خالص نکنی از تمام پیرایه ها، عقلت نه تنها مانع توست که حتی کارکردش را در خلاف سعادت و عاقبت بخیری ات به کار میگیرد...
این است که من معتقدم آدم باید هرشب محاسبه کند خودش را...
و بالا برود از پله های آسمان و کنار خدا بنشیند به نظاره مسیری که رفته و مسیری که باید میرفته...
و این صعود و محاسبه هم دل مهذب میخواهد...
اگر درکت از عشق آنقدر نیست که برای هر آنچه خدا به تو بخشیده ذوق کنی...
اگر به گفته کیان ایرانی، از قافله عشق جا ماندی، چون مجنون نبودی...
مدتی به دلت برس...
سری به این خرابه بزن...
آبادش کن...
که آبادانی عقلت هم در گرو آن است...
بعد اگر خواستی عاقل بمان...
این عقل مهذب چیزی کم از عشق ندارد...
#همین
#الهام_جعفری
#ممنوعه
۱۱۰.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.