بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سکانس اول =
چند وقت پیش یک پسربچه ی سرطانی آرزو میکنه : دلم میخواد برای یه بارهم که شده بتمن بشم...
یه انجمن خیلی بزرگ متشکل از تعداد بالایی خیر دست به دست هم میدن تا آرزوی این پسربچه ی کوچک و معصوم رو که شاید آخرین ارزوش بود برآورده کنن..
بیش از ده هزار نفربرای تحقق آرزوی پسربچه اعلام آمادگی میکنن...
بالاخره روز موعودفرامیرسه ؛ جمعیتی چند ده هزار نفری حاضر میشن تا آرزوی تحقق یافته ی پسرک رو تماشا کنن..
پسرک درحالیکه لباس بتمن رو به تن داره، بعد از پیاده شدن از ماشین مخصوصش، نجات نمادین یک دخترجوان و دستگیری چندتا دزد ، خوشحال و غرق در شادی بچه گانه به خونه میره..
مسیولین مراسم اعلام کردن این برنامه خرج و هماهنگی یک عملیات نظامی واقعی رو براشون داشته ؛ اما همه مردم اذعان داشتن که همه ی این هزینه ها دربرابر "لبخند یک فرشته کوچولو " درواقع چیزی نیست...!
* * * * *
سکانس دوم =
صدای تیر...صدای تفنگ...صدای شیون وفریاد و جیغ ؛ لالایی بچه ی فلسطینی میشه...
هربار که گوشت ببینه یاد دستهای قطع شده پدرش میفته
هربار که صدای زنی بلندبشه یاد دسته ی گیس های بافته شده ی مادرش توی دستهای صهیونیستها و جیغ ممتد مادرش میفته
و همه ی اون چندده هزار نفر که حاضر بودن برای "بتمن" شدن یه پسربچه میلیاردها خرج کنن ، به اضافه ی "همه " ی بشریت
آسوده به خواب میرن.....
هر روز #هواپیماهای اسرائیل در نوک #حمله
دروازه #غزه را #بمباران میکنند
مهاجم هایشان #کودکان را نشانه میگیرند
دیدگاه ها (۱۲)

اردیبهشت سلام ...لطفا کمی مهربانتر از فروردین باشپر از خبرها...

........

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط