ویو آت
ویو آت
داشتم حیاط و جارو میکردم که یهو ج.نده
های ارباب اومدن سمتم
هانول خوش میگذره
ات گمشید هرزه ها
هانول هرزه تویی
ضعیف شدم اما زدن اینا برام کاری نداره میدونم ارباب حساب منم میرسه اما ارزشش رو داشت شروع کردم به زدنشوت تا اینکه یکیشون حولم داد فکر کردم الان میرم تو آب اما بجاش رفتم تو بغل گرمی
ویو کوک
با جیمین داشتیم حرف میزدیم که یهو صدایی از حیاط اومد ات و دخترا داشتن دعوا میکردن
جیمین جونگکوک وقتشه بری بهش بگی
کوک فعلا نه
جیمین بسه دیگه به نظرم به اندازه کافی رام و مطیع خودت کردیش
کوک مطمئنی؟
جیمین آره برو بگو
کوک الانننن
جیمین آره من نگاتون میکنم
کوک باشه... اگه قبول کرد که هیچی نکرد..
پرید وسط حرفم
جیمین قبول میکنه
کوک فعلا
داشتم میرفتم سمت ات که دیدم هانول حولش داد و داشت میوفتاد تو استخر سریع خودمو بهش رسوندم و گرفتمش
ویو آت
مطمئنم کوک نفس های سنگین و اضوله هاش و حس میکردم
داشتم حیاط و جارو میکردم که یهو ج.نده
های ارباب اومدن سمتم
هانول خوش میگذره
ات گمشید هرزه ها
هانول هرزه تویی
ضعیف شدم اما زدن اینا برام کاری نداره میدونم ارباب حساب منم میرسه اما ارزشش رو داشت شروع کردم به زدنشوت تا اینکه یکیشون حولم داد فکر کردم الان میرم تو آب اما بجاش رفتم تو بغل گرمی
ویو کوک
با جیمین داشتیم حرف میزدیم که یهو صدایی از حیاط اومد ات و دخترا داشتن دعوا میکردن
جیمین جونگکوک وقتشه بری بهش بگی
کوک فعلا نه
جیمین بسه دیگه به نظرم به اندازه کافی رام و مطیع خودت کردیش
کوک مطمئنی؟
جیمین آره برو بگو
کوک الانننن
جیمین آره من نگاتون میکنم
کوک باشه... اگه قبول کرد که هیچی نکرد..
پرید وسط حرفم
جیمین قبول میکنه
کوک فعلا
داشتم میرفتم سمت ات که دیدم هانول حولش داد و داشت میوفتاد تو استخر سریع خودمو بهش رسوندم و گرفتمش
ویو آت
مطمئنم کوک نفس های سنگین و اضوله هاش و حس میکردم
- ۹.۵k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط