دوباره شب و

دوباره شب و
خیال "آغوشت" و قدم زدن
در جاده های باراني ...
مرا تا انتهاي
اين جاده ي تنهايي
آهسته ببوس ...

#محمد_مقيمي
دیدگاه ها (۳)

"باران"آبرویم را خرید ...شبیه مردی که گریه نمیکندبه خانه برگ...

که...من هنوزم و... در من همیشه‌وار تویی…♥️#حسین_منزوی

نمی دانممیانِ کدامین شب از پایـ🍁ـیزگُمَت کردم ..!که از هر کُ...

#دوست داشتن را از تو آموختمآمدی بی صدا تر از "سکوت "با "تبسم...

یادت ،هر روز ،هر شب ،دلِ بیقرار و شیدای مرا ،در کوچه باغ های...

یک نفر تو خیابونای مغز من همیشه راه میره قدم میزنه . خیابونا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط