ببینید چی آوردم، قراره جالب شه ها🤔💫

🤍💫Bahat Aromam💫🤍

Part 28

درو باز کردم اومدم صداش کنم که
دیدم تیشرت نداشت
چشمامو بستم و جیغ زدم و تندی سرمو برگردوندم
با این کارم شلیک خنده اش به هوا رفت
قهقه میزد
با صورتی سرخ شده رفتم تو
ولی سرم هنوز پایین بود
یانا‌:می‌...می‌شه...شه تی..شر...تیشرتت ر..و...ب...بپو..بپوشی...یی‌؟
هنوز داشت میخندید
اینو از بدنش که تکون می‌خورد متوجه شدم
صدای آرومش اومد
زیر لب زمزمه کرد:من به قربون اون خجالتت که
جوری گفت نشنوم ولی شنیدم
لبمو گاز گرفتم
آیکان :نکن!
سوالی سرمو آوردم بالا
با دیدن اینکه هنوز تیشرت نداشت هینی کشیدم
#آیکان
وای که وقتی سرشو آورد بالا چهره سوالیش چقدر بامزه بود
یاد اون سرخ و سفید شدناش افتادم و قهقه ای زدم
رفته بود بیرون تا آماده شم
سریع ست کردم باهاش و رفتم پایین
نشسته بود رومبل و به تی‌وی نگاه می‌کرد
لبخندی رو لبم اومد
به سمتش رفتم
آیکان :یانا خانومـــــــــــــــــــــــــــم؟
سه متر پرید بالا دستشو گذاشت رو قلبش معلوم بود تی‌وی نگاه نمی‌کرد
وتو فکر بود
یانا:وای دیونه ترسیدم
خنده ای کردم
الان هرکسی جای یانا بود بجز خانوادم همچین حرفی رو میزد دیونه می‌شدم
ولی یانا فرق داشت
آیکان :بلند شو یانا بانو که دیر شد!
چشمی گفت و بلند شد
با صدای بلندتری گفتم:معصومه خانوم ما رفتیمم
معصومه خانوم تندی اومد
خاله معصومه:عع پسرم دارید میرید؟ می‌موندید! برید دختر خوشگلم مواظب هم باشید، خوشبخت شید
لبخندم پررنگ شد
یاناگیج نگاه کرد سرشو تکون داد و ممنونی گفت
با خداحافظی کوتاهی رفتیم
سوارشدیم و آهنگ{هروقت که بودی}تتلوپلی کردم
تا اونجا حرفی نزدیم
رسیدیم.....

#اصکی‌حرام 💫 🙂
#اصکی‌حرام
#ادیت‌ناسی
#سم
#خنده‌دار
#فان
#کیوت
#بامزه
#ادیت
#ساکورا
#اسکول
#ساکورااسکول
#ساکورااسکول‌ادیت
#اصکی‌حرام
#حمایت‌پیلیز
#bahataromam
#roman
#bamazeh
#sam
#khandehdar
#edit
#Edit_tanz_nasy_sakora
#fan
#tanz
دیدگاه ها (۲)

ببینید با چی اومدم 😎

ببینیدددد چییی آوردمممم😎

ببخشید یکم دیر شد

پارت سوم قصه بی نام و نشان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط