نقش آغوشت شیدم

نقش آغوشت ڪشیدم
اتفاق افتاد عشق

بوسه های داغ چیدم
اتفاق افتاد عشق

هر چه از زلفِ پریشانت
پریشان تر شدم

چون به چشم تو رسیدم
اتفاق افتاد عشق

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۵)

ِِٰحیاِ َٰرَاِ ِٰکهَ ََٰنِفَهِمِیِ ِ،،َ،!َ! چِاِدَرَ سَیاَهَ...

مـــراقبــــــ ...مـــرگـــــ هـاے خـامــوش بـاشیــدگــاهــے...

دل ســـــــــاده داشتن تاوان داردهر روز باید بدوزی زخم هایت ...

💔 ♠ ️کاش بـودی تا دلم تنها نبود💔 ♠ ️تا اسـیـر غـصـه فردا نـب...

خیال زهر آلود

دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده رادر کف دایه داده‌ام کودک ن...

قهوه تلخ پارت ۴۰چویا: میشه یواشکی این نامه رو به دازای بدید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط