پاییز عزم رفتن دارد.
پاییز عزم رفتن دارد.
میشنوی صدایِ سرد زمستان را؟
زمستان، این پیرمردِ خسته و رنجور در راه است.
می آید تا به بهانه سرمایش، با آغوشهایِ گرم، جبران کنیم کمبود عاطفه اهالی این دیار را.
می آید تا با نگاه هایِ گرم، جبران کنیم سردیِ رفتار این اهالی را..
می آید که خوشبختی را جار بزنیم با دو فنجان چایِ گرم و دو نگاهِ گرم و دو دِلِ گِره خورده به هم...!
چای را دَم کن که زمستان در راه است...
میشنوی صدایِ سرد زمستان را؟
زمستان، این پیرمردِ خسته و رنجور در راه است.
می آید تا به بهانه سرمایش، با آغوشهایِ گرم، جبران کنیم کمبود عاطفه اهالی این دیار را.
می آید تا با نگاه هایِ گرم، جبران کنیم سردیِ رفتار این اهالی را..
می آید که خوشبختی را جار بزنیم با دو فنجان چایِ گرم و دو نگاهِ گرم و دو دِلِ گِره خورده به هم...!
چای را دَم کن که زمستان در راه است...
۱۴.۵k
۱۹ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.