ندارمت

‍ ندارمت ،
بماند ...
نیستی ،
بماند ...
دلم برایت پر پر می زند و دستم به جایی بند نیست بماند ....
دلتنگی ام کلمه نمی شود ،
بماند ...
دستهای تو اشکهایم را پاک نمی کند ،
بماند ...
شانه ی تو تکیه گاهم نیست
و هر روز دارم از بلندترین بلندی زمین سقوط می کنم ،
بماند ...
همین روزهاست
غمی ک تمام قد مرا در آغوش گرفته
با خودش ببرد ...
تقلا نمی کنم !
بماند ....
فقط وقتی میدانی دوستت دارم
به چشم هایم بخند...
من حس میکنم
از همین راه دور !
همین روزهاست
گنجشکی شوم
سراسیمه ،
روی تمام شاخه های مسیر عبورت...
من ،
شعر تلخی بودم
ک به هیچ زبانی
ترجمه نشد ....چقدر محالم !
کاش
لااقل
توی خیال تو
ممکن بودم !
کاش،بماند ...
دیدگاه ها (۱۷)

حرف را باید زد!درد را باید گفت!سخن از مهر من و جور تو نیستسخ...

به قول سهراب:کاش دانه های دلم همچون اناری پیدا بود...تا می د...

در"نقاشی هایم"تنهاییم راپنهان می کنم...در"نوشته هایم"درددلم ...

نمی نویسمت می ترسم تو را بخوانند شاید تو تنها نباشیولی تنهای...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط