شانه همان شانه است

شانه همان شانه است
گیسو همان گیسو
و آیینه همان آیینه
اما نمی دانم
چرا آن هنگام که مردی
با دست های زمخت اش
گیسوی پریشان زنی را با ظرافت شانه میکند
در آیینه شعری مجسم میشود...

#علی_سلطانی
دیدگاه ها (۱)

بروید ای حریفان ، بکشید یار ما رابه من آورید یکدم ، صنم گریز...

همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بودآه از این راه که باریکتر از...

اینجا خیلیها؛ سخت معجزه می خواهند !و تو انگار معجزه هایت را ...

احتمالن تو بهشت وقتی دلت واسش تنگ میشه به ثانیه نکشیده مسیج ...

واقعیت این است مردی که دلش را بین دو زن پخش میکند مردی نیست ...

مَرد دو لایندر خانه می‌مانداما دلش را جای دیگری پرتاب میکند....

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط