پارت راز زندگی
پارت 1۵ ( راز زندگی)❤
رفتن سراغ لباس تهیونگ میتسو چشمش به یه کت و شلوار افتاد اون کت و شلوار رو تو تن تهیونگ تصور کرد
میتسو: عشقم اینو نگاه کن خیلی قشنگ اگه بپوشیش دیگه چی میشه
تهیونگ: اوم برم پروش کنم ببینم چطوریه
رفتن اتاق پرو میتسو منتظر بود که تهیونگ بیاد تهیونگ اومد میتسو که تهیونگ دید چشماش برق زد و ذوق کرد
میتسو: وایییییی تهیونگ خیلی بهت میاد
تهیونگ: واقعا ؟
میتسو: تهیونگ مگه من دروغ میگم خیلی بهت میاد
تهیونگ: چون تو میگی منم میخرمش
میتسو : نه تهیونگ اگه خودت دوسش نداری نخر من مجبورت نمیکنم
تهیونگ: میخرمش خیلی خوشگله
میتسو و تهیونگ لباس ها رو خریدن و به سمت ماشین رفتن نشستن
میتسو: ته ... پس وسایل برای تالار
تهیونگ: همش رو گرفتم و تالار آمادس
میتسو: واقعا؟
تهیونگ: میخوام عروسیم خیلی خیلی با شکوه باشه دوست ندارم این لحظه ها حدر بره
میتسو: عاشقتم
تهیونگ: تو بیبی گرل منی
رفتن خونه و رسیدن میتسو برای فردا خیلی ذوق داشت موقع خواب بود
میتسو:وای من خیلی ذوق دارم
تهیونگ: انقدر خوشحال نباش شاید عروسی خیلی بدی باشه
میتسو: تهیوگگگگگگگگگگ
تهیونگ: شوخی کردم منم ذوق دارم حالا وقتی خوابمون نمیبره چرا از این همه فرصت خوب استفاده نکنیم
میتسو : موافقم
تهیونگ لبش رو گذاشت رو لب میتسو و کم کم عمیق میشد بوسه شون
میتسو: تهیونگ بسه هر وقت شوهرم شدی عمیق بوسم کن ولی الان نمی تونی
تهیونگ: بیبی چراااااا
میتسو: نه نه
تهیونگ: فردا بعد از عروسی که شوهرت شدم تلافی رو سرت در میارم
میتسو: اووووو مثلا می خوای چیکار کنی
تهیونگ: بچه میخوام
میتسو: نه تهیونگ دیگه این زیاد رویه نمیشه زوده
تهیونگ: حالا باشه یه جوره دیگه تلافی میکنم
دوتاشون خوابیدن میتسو از خوا بیدارشد و تهیونگ رفته بود کمپانی
میتسو اول رفت حموم و اومد بیرون روتین پوستی رو انجام داد و رفت صبحانه درست کنه برای تهیونگ چون هر لحظه تهیونگ میرسه و درست کرد میز رو رمانتیک چید و منتظر تهیونگ موند و تهیونگ رسید اومد داخل خونه میتسو تهیونگ بغل کرد اومدن صبحانه خوردن بعد از صبحانه تهیونگ رفت حموم و از حموم اومد بیرون و چند ساعتی فیلم نگاه کردن و 5 ساعت وقت داشتن تا عروسی ........................
منتظر پارت بعدی باشین🥰😘
رفتن سراغ لباس تهیونگ میتسو چشمش به یه کت و شلوار افتاد اون کت و شلوار رو تو تن تهیونگ تصور کرد
میتسو: عشقم اینو نگاه کن خیلی قشنگ اگه بپوشیش دیگه چی میشه
تهیونگ: اوم برم پروش کنم ببینم چطوریه
رفتن اتاق پرو میتسو منتظر بود که تهیونگ بیاد تهیونگ اومد میتسو که تهیونگ دید چشماش برق زد و ذوق کرد
میتسو: وایییییی تهیونگ خیلی بهت میاد
تهیونگ: واقعا ؟
میتسو: تهیونگ مگه من دروغ میگم خیلی بهت میاد
تهیونگ: چون تو میگی منم میخرمش
میتسو : نه تهیونگ اگه خودت دوسش نداری نخر من مجبورت نمیکنم
تهیونگ: میخرمش خیلی خوشگله
میتسو و تهیونگ لباس ها رو خریدن و به سمت ماشین رفتن نشستن
میتسو: ته ... پس وسایل برای تالار
تهیونگ: همش رو گرفتم و تالار آمادس
میتسو: واقعا؟
تهیونگ: میخوام عروسیم خیلی خیلی با شکوه باشه دوست ندارم این لحظه ها حدر بره
میتسو: عاشقتم
تهیونگ: تو بیبی گرل منی
رفتن خونه و رسیدن میتسو برای فردا خیلی ذوق داشت موقع خواب بود
میتسو:وای من خیلی ذوق دارم
تهیونگ: انقدر خوشحال نباش شاید عروسی خیلی بدی باشه
میتسو: تهیوگگگگگگگگگگ
تهیونگ: شوخی کردم منم ذوق دارم حالا وقتی خوابمون نمیبره چرا از این همه فرصت خوب استفاده نکنیم
میتسو : موافقم
تهیونگ لبش رو گذاشت رو لب میتسو و کم کم عمیق میشد بوسه شون
میتسو: تهیونگ بسه هر وقت شوهرم شدی عمیق بوسم کن ولی الان نمی تونی
تهیونگ: بیبی چراااااا
میتسو: نه نه
تهیونگ: فردا بعد از عروسی که شوهرت شدم تلافی رو سرت در میارم
میتسو: اووووو مثلا می خوای چیکار کنی
تهیونگ: بچه میخوام
میتسو: نه تهیونگ دیگه این زیاد رویه نمیشه زوده
تهیونگ: حالا باشه یه جوره دیگه تلافی میکنم
دوتاشون خوابیدن میتسو از خوا بیدارشد و تهیونگ رفته بود کمپانی
میتسو اول رفت حموم و اومد بیرون روتین پوستی رو انجام داد و رفت صبحانه درست کنه برای تهیونگ چون هر لحظه تهیونگ میرسه و درست کرد میز رو رمانتیک چید و منتظر تهیونگ موند و تهیونگ رسید اومد داخل خونه میتسو تهیونگ بغل کرد اومدن صبحانه خوردن بعد از صبحانه تهیونگ رفت حموم و از حموم اومد بیرون و چند ساعتی فیلم نگاه کردن و 5 ساعت وقت داشتن تا عروسی ........................
منتظر پارت بعدی باشین🥰😘
- ۲.۹k
- ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط