سناریو شیطان کش 🩷🖤🩷🖤
سناریو شیطان کش 🩷🖤🩷🖤
عشق واقعی پارت ۴ 🩷🖤🩷🖤
میتسوری : اوه ممنونم ایگورو سان به موقع تشریف اوردید
اوبانای : خوا . . خواهش میکنم حالا باید محل دقیق اون شیطان رو پیدا کنیم استاد گفت این شیطان بیشتر بچه های ۶ تا ۱۲ ساله رو میخوره
میتسوری : آره باید زوتر پیداش کنیم تا بچه های بیشتری رو از خانواده هاشون جدا نکرده و نخور . .
موکویو : اَ اَ اَ اَ کمکم کنید
اوبانای : باید عجله کنیم صدا از اونور میاد دنبالم بیا
میتسوری : با . . باشه
اوبانای : ها ! این دیگه چیه ؟ انگار یک چیز نامرئی اون دختر بچه رو داره حمل میکنه باید نجاتش بدیم!
میتسوری : تنفس عشق فرم . . .
اوبانای : خطرناکه نمیخواد تو جلو بری من نجاتش میدم و تو شیطان اصلی رو پیدا کن
میتسوری : وای ایگورو سان ممنونم پس من میرم دنبال شیطان اصلی
اوبانای : تنفس مار فرم پنجم
موکویو : کمککککک ! ها ؟ چیشد من زندم ؟
اوبانای : من نجاتت دادم سر راهمی پس فرار کن ولی قبلش بگو چطور گیر این شیطان افتادی
موکویو : خیلی ممنونم من داشتم تو خیابون قدم میزدم یک پیرزن با کیمونوی سبز که گل های صورتی داشت گفت که میخواد بهم شکلات بده تا شکلات و گرفتم یهو یک نیروی نامرئی منو بلند کرد و با خودش برد من خیلی ترسیده بودم یهو یک دهن باز شد که توش پر از سیاهی بود و جنازه های بچه وقتی میخواست منو بندازه اونجا شما نجاتم دادید ممنون
اوبانای : حالا برو چون نمیتونم هم مبارزه کنم و هم حواسم به تو باشه 😒
موکویو : باشه خداحافظ
میتسوری : نمیتونم شیطان اصلی رو پیدا کنم باید برگردم پیش ایگورو سان و حداقل به ایگورو سان کمک کنم
اوبانای : کانروجی اون شیطان خودش رو به شکل یک پیرزن با کیمونوی سبز که گل های صورتی داره درمیاره و به بچه ها پیشنهاد شکلات میده و اگه قبول کنن با یه نیروی نامرئی اونارو میخوره
میتسوری : چی؟ من این پیرزن رو دیدم موهاش نصف صورتش رو پوشونده بود فکر کنم رده بالا باشه
اوبانای : نه موزان رده بالا هارو برای کارهای مهم میفرسته من فکر کنم رده پایین ۱ یا ۲ باشه
میتسوری : باشه دنبالم بیا ایگورو سان من میدونم کجاست
اوبانای : باشه
.
.
.
.
.
.
برای اینکه بعدی رو زودتر بزارم لایک کن🦋💜
عشق واقعی پارت ۴ 🩷🖤🩷🖤
میتسوری : اوه ممنونم ایگورو سان به موقع تشریف اوردید
اوبانای : خوا . . خواهش میکنم حالا باید محل دقیق اون شیطان رو پیدا کنیم استاد گفت این شیطان بیشتر بچه های ۶ تا ۱۲ ساله رو میخوره
میتسوری : آره باید زوتر پیداش کنیم تا بچه های بیشتری رو از خانواده هاشون جدا نکرده و نخور . .
موکویو : اَ اَ اَ اَ کمکم کنید
اوبانای : باید عجله کنیم صدا از اونور میاد دنبالم بیا
میتسوری : با . . باشه
اوبانای : ها ! این دیگه چیه ؟ انگار یک چیز نامرئی اون دختر بچه رو داره حمل میکنه باید نجاتش بدیم!
میتسوری : تنفس عشق فرم . . .
اوبانای : خطرناکه نمیخواد تو جلو بری من نجاتش میدم و تو شیطان اصلی رو پیدا کن
میتسوری : وای ایگورو سان ممنونم پس من میرم دنبال شیطان اصلی
اوبانای : تنفس مار فرم پنجم
موکویو : کمککککک ! ها ؟ چیشد من زندم ؟
اوبانای : من نجاتت دادم سر راهمی پس فرار کن ولی قبلش بگو چطور گیر این شیطان افتادی
موکویو : خیلی ممنونم من داشتم تو خیابون قدم میزدم یک پیرزن با کیمونوی سبز که گل های صورتی داشت گفت که میخواد بهم شکلات بده تا شکلات و گرفتم یهو یک نیروی نامرئی منو بلند کرد و با خودش برد من خیلی ترسیده بودم یهو یک دهن باز شد که توش پر از سیاهی بود و جنازه های بچه وقتی میخواست منو بندازه اونجا شما نجاتم دادید ممنون
اوبانای : حالا برو چون نمیتونم هم مبارزه کنم و هم حواسم به تو باشه 😒
موکویو : باشه خداحافظ
میتسوری : نمیتونم شیطان اصلی رو پیدا کنم باید برگردم پیش ایگورو سان و حداقل به ایگورو سان کمک کنم
اوبانای : کانروجی اون شیطان خودش رو به شکل یک پیرزن با کیمونوی سبز که گل های صورتی داره درمیاره و به بچه ها پیشنهاد شکلات میده و اگه قبول کنن با یه نیروی نامرئی اونارو میخوره
میتسوری : چی؟ من این پیرزن رو دیدم موهاش نصف صورتش رو پوشونده بود فکر کنم رده بالا باشه
اوبانای : نه موزان رده بالا هارو برای کارهای مهم میفرسته من فکر کنم رده پایین ۱ یا ۲ باشه
میتسوری : باشه دنبالم بیا ایگورو سان من میدونم کجاست
اوبانای : باشه
.
.
.
.
.
.
برای اینکه بعدی رو زودتر بزارم لایک کن🦋💜
۴.۱k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.